پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
از دست کسی راحت شدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]از جانب او آسوده خاطر شدن ، از جانب او آسوده شدن . ( ( تلفن همراه را از کیف در آورد . "ولی خب ، شکر خد ...
بماند: [ اصطلاح در تداول عامه ]به کنار ، حالا هیج , حالا بگذریم ، سر جایش بماند ، علاوه بر آن که . ( ( باز ریز خندید وسگک های کیف را باز کرد "بماند ...
در دل از کسی عذر خواهی کردن: [کنایه ]عذر خواهی در ذهن خود از او ، عذر خواهی در تنهایی از کسی . عذر خواهی درخلوت و تنهایی خوداز دیگران، ( ( "کلی هم ...
در دل به کسی فحش دادن: [کنایه ]نا سزا گوی در ذهن خود ، فحش دادن در تنهایی به کسی . ناسزا گفتن درخلوت و تنهایی خود به دیگران، ( ( "کلی هم توی دلم به ...
ریز خندیدن: [ اصطلاح در تداول عامه ] ریز ریز خندیدن ، مقابل گاه گاه خندیدن ، نخودی خندیدن . پوزخندزدن ( ( آرزو گلدان کوچک را با شاخه ی دراز گلایول ا ...
لاک ناخن گلبهی: [ اصطلاح در تداول عامه ]لاکی به رنگ گلبهی که از رنگ های گرم، ملایم و بسیار خوشرنگ است که ترکیبی بین رنگ صورتی ملایم و نارنجی را دارد. ...
به هم چفت کردن انگشت: [ اصطلاح در تداول عامه ] متصل کردن انگشت های دو دست در هم ، قفل کردن انگشت های دو دست لای هم ، ( ( شیرین آرنج ها را گذاشت روی ...
تعظیم کوتاه: [ اصطلاح در تداول عامه ]نوعی از احترام همراه با خم شدن ، تعظیم سریع ، تعظیم به حالت نیمه خمیده ، تعظیم موقع خوشامدگویی یا احوالپرسی: این ...
لبخند پهن: [ اصطلاح در تداول عامه ]لبخندی پهن لبخندی است که عرض آن بیشتر است . مقابل لبخند باریک . ( ( لبخند پیشخدمت پهن تر شد . "بدون سس یا لیمو ت ...
حسابی: [ اصطلاح در تداول عامه ]درست حسابی , بی عیب و نقص و اساسی، بدون کاستی، بی کم وکاست. کاملا ، واقعا. ( ( آرزو گفت . "من هم همان جوجه کباب بی ا ...
جوجه کباب بدون استخوان: [ اصطلاح در تداول عامه ]نوعی از کباب های سنتی از گوشت مرغ مخصوصا از سینه مرغ . و از تکه های گوشت بی استخوان مرغ ، به جوجه کبا ...
گل آزالیا:یک نوع گیاه و گل زینتی ولی سمی . به واژه ی آزالیا در این لغت نامه مراجعه شود . ( ( آرزو کیفش را گذاشت روی هره پهن پنجره وسط دو گلدان پر گ ...
هره چینی :به آجر کاری مکان هایی مانند پایین دیوار - بالای دیوار - دور پنجره ها و همچنین بالا و پایین پنجره ها گویند. که آجر ها را به صورت ایستاده و ی ...
هُرّه چینی :هره چیدن، به آجر کاری مکان هایی مانند پایین دیوار - بالای دیوار - دور پنجره ها و همچنین بالا و پایین پنجره ها گویند. که آجر ها را به صورت ...
هره ی پنجره: [ اصطلاح در تداول عامه ]لبه پنجره ، لبه داخلی یا بیرونی پنجره . ( ( آرزو کیفش را گذاشت روی هره پهن پنجره وسط دو گلدان پر گل آزالیا . " ...
دسته کلید: [ اصطلاح در تداول عامه ]مجموعه ای کلیدها به رسنی یا حلقه ای از فلز یا جا سویجی. مجمه ای از کلید ها در یک حلقه ی جا سویجی. ( ( شیرین تلفن ...
طبق معمول: [ اصطلاح در تداول عامه ]به روال گذشته، مانندهمیشه، مثل همیشه ( ( شیرین و آرزو نشستند سر میز همیشگی کنار پنجره رو به میدان کو چک وسط پارک ...
سرپیشخدمت: [ در تداول عامه ]مدیر مهمانخانه ، رئیس پیشخدمتان رئیس خدمتگزاران ( ( سر پیشخدمت جلو دوید "سلام خانم صارم . سلام خانم مساوات. خوش آمدید بف ...
دکمه روشن کردن: [ در تداول عامه ]دکمه ای که با فشار دادن آن یک دستگاه برقی مثل گوشی و تلویزیون را روشن می کنند , دکمه ی پاور . ( ( به صفحه تلفن نگا ...
دولا شدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]خم شدن، ، خمیدن، سر فرود آوردن. ( ( آرزو دولا شد به کفش نگاه کند که تلفن همراه از جیب پالتو پرت شد روی موزاییک ها ...
( ( زرجو زل زد به چشم های آرزو . "آهان بند کفشتان باز شده. ) ) ( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 21. ) )
دست کسی برای انتخاب باز بودن: [ اصطلاح در تداول عامه ] آزادی عمل بیشتر داشتن , در انتخاب اختیار بیشتر داشتن ، مقید نبودن . ( ( "رنگ سفید هم برای دی ...
باد هوا بودن: [ اصطلاح در تداول عامه ]دروغ و بی پایه بودن ، وعده دروغ و بی اساس بودن . ( ( نگاه به کوه ها فکر کرد "گیریم آیه بچه ست و نمی فهمد . ما ...
کوفتی: [ اصطلاح در تداول عامه ] صفتی است که در مقام تحقیربرای اجسام بی جان ممکن است به کار رود: کتاب کوفتی. روزنامه کوفتی. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالز ...
پذیرش گرفتن: [اصطلاح]پر کردن تقاضا نامه ی مربوط به یک کشور خارجی جهت تحصیل , اقامت, سفر و. . . و قبول و تصدیق آن توسط آن کشور را پذیرش گرفتن می گویند ...
از خر شیطان پیاده شدن: [کنایه ] از لج بازی دست برداشتن؛ کوتاه آمدن. ( ( "طفلی حمید هم به من گفت خاله ، فکر مخارجش نباشید. "براق شد به آرزو . "چرا ا ...
طفلی: [ اصطلاح در تداول عامه ]طفلک، طفل بیچاره. بچه ی معصوم ( ( و مادر بزرگ طرف نوه را گرفت . "بچه ام حرف حسابی میزند. طفلی حمید هم به من گفت خاله ، ...
حرف حساب زدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]سخن معقول و منطقی زدن ، سخن صریح و بدو ن مجامله . سخن عقل پسند زدن . ( ( رو کرد به ماه منیر . "مادری شما یک ح ...
سوت زنان: [ اصطلاح در تداول عامه ]در حال سوت زدن ، ( ( "گفتید، گفتید. بعدأ"دست در جیب شلوارخاکستری سوت زنان راه افتاد طرف آشپزخانه . ) ) ( ( عادت ...
ورودی سوا: [ اصطلاح در تداول عامه ]ورودی جداگانه ، ورودی علی حده. ( ( ودر عوض گفت "حیاط را نمی بینید ؟ته حیاط دو تا اتاق هست باورودی سوا از کوچه بغ ...
گشت زدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]دور زدن ، گشت زدن برای تماشا ، گشت زدن برای بررسی بیشتر . گشتن برای دیدن و ارزیابی. ( زرجو زل زده بود به آرزو وچشم ...
منصفانه: عادلانه ، نسبتا خوب و مناسب. ( ( به طبقه پایین که برگشتند آرزو گفت "البته زحمت خانه از آپارتمان بیشتر است ولی به نظر من قیمتی که پیشنهاد ک ...
جادار: [ اصطلاح در تداول عامه ]فراخ، باوسعت، دارای جای زیاد. ( ( زرجو دست به گنجه انگار منتظر جواب بود . "تصمیم گرفته برود آمریکا پیش بچه هاش . "تو ...
عصا بدست: [ اصطلاح در تداول عامه ]کسی که موقع راه رفتن از عصا کمک می گیرد ، در حالی که عصار در دستش باشد . کسی که موقع راه رفتن عصا در دست گیرد . در ...
دَنْدَت نرم: [ اصطلاح در تداول عامه ]حقت بود، هرچی سرت اومده مسببش خودت بوده ای. عبارت چشمت کور و دندت نرم برای مواقعی کاربرد دارد که بخواهیم به طرف ...
( آرشیتکت ) ( تِ کْ تْ ) [ فر. ] ( اِ. ) مهندس معمار، طراح یا مشاور ساختمان . ( ( آرزو پرسید " آرشتیکت هستید ؟" " نه . چرا خواستند بفروشند ؟"در گن ...
زوار گچی : نوار باریکی از گچ که با آن حاشیه یا کناره ی دور پنجره یا در یا قاب عکس کشند . ۲ - نوار های باریکی از گچ که در اطراف چهارچوب در و پنجره بکا ...
کبره بستن: [ اصطلاح در تداول عامه ]کلفت شدن پوست کف دست، پاشنه پا و غیره بر اثر کار بسیار و تماس با اشیای دیگر و راه رفتن بدون جوراب و کفش . کبره یا ...
دررفتگی جوراب: [ اصطلاح در تداول عامه ]در رفتگی جوراب مخصوصا جوراب زنانه یک نوع نخ در رفتگی و پارگی است که با پاره شدن چند ردیف از نخ های آن شروع شده ...
جواهر بدلی: [ اصطلاح در تداول عامه ] [ ع - فا. ] ( اِ. ) جواهرات و زیورآلات بدلی و غیراصل . جواهراتی که روکشی از فلزات گرنبها دارند . مثل آب طلا و نق ...
حفاظ طلایی: [ اصطلاح در تداول عامه ]نوعی از نرده و حفاظ پنجره ساختمان که رنگ آن طلایی باشد. ( ( پنجره ها شیشه های آیینه یی داشتند با حفاظ های طلایی ...
شیشه آینه ای: نوعی از شیشه است که به آن شیشه رفلکس نیز گفته می شود این شیشه را با خاصیت بازتابندگی آن می شناسیم و این مهم ترین ویژگی آن ها و اصلی تری ...
آجر سه سانتی: در ساختمان از انواع مختلف آجر نما استفاده می گردد که یکی از آنها آجر سه سانتی است که گاهی به آن آجر پلاک نیز گفته می شود. این نوع آجر ک ...
( ( نمای ساختمان بلند ، طبقه طبقه با هم فرق داشت . آجر سه سانت ، مرمر سبز ، سیمانی که رنگ براق صورتی خورده بود و سنگ سفید با رگه های سیاه . ) ) ( ( ...
زیرچشمی: نگاه دزدکی , نگاه کردن به حالتی که دیگران متوجه نشوند. ( ( سعی کرد خانه را تعریف کند . تعریف کرد . ساده و بی ادا اصول . زیر چشمی به زرجو ن ...
شلوار مخمل کبریتی: [ اصطلاح در تداول عامه ]شلواری که از پارچه ای مخمل کبریتی دوخته شده باشد . مخمل کبریتی پارچه ای برجسته و بادوام است که تولید کنندگ ...
لبخند به لب چسباندن: [ اصطلاح در تداول عامه ]لبخند بر لب نهادن , زورکی لبخند زد ، به شکل مصنوعی لبخند زد , الکی لبخند زد . ( ( آرزو وسط اتاق نشمین ...
: [ در تداول عامه ]: ( به انگلیسی: Living room ) فضای خصوصی و خودمانی خانه است؛ یعنی جایی که اعضای خانواده در آنجا دورهم جمع می شوند و به گفتگو، تماش ...
خانه خالی:خانه خالی خانه ای ست که در آن سکونت نباشد ( اداره املاک ) ، خانه ای که هنوز هیچ اسباب و لوازم خانه در آن نیست ، ( در تداول عامه ) , به خانه ...
هاشور زدن: مخطط و راه راه کردن ، خط انداختن. ( ( صدای دو جفت کفش پیچید توی خانه خالی . نور ظهر از لای پرده های آفتابگیر ها موزاییک های خاکستری را ه ...