پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
افاضه از ماده فیض در اصل به معنی جریان و ریزش آب است و از آنجا که وقتی مردم به طور دسته جمعی از جائی به نقطه دیگری با سرعت حرکت می کنند بی شباهت به ی ...
درباره اصل هدی به گفته مرحوم طبرسی دو قول وجود دارد ، اول اینکه از هدیه گرفته شده است ، و چون قربانی در واقع هدیه ای به سوی بیت الله است ، این واژه ب ...
قصاص از ماده قص ( بر وزن سد ) به معنی جستجو و پی گیری از آثار چیزی است و هر امری که پشت سر هم آید عرب آن را قصه می گوید و از آنجا که قصاص قتلی است که ...
فحشاء از ماده فحش به معنی هر کاری است که از حد اعتدال خارج گردد و صورت فاحش به خود بگیرد ، بنا بر این شامل تمامی منکرات و قبائح واضح و آشکار می گردد ...
عمره در اصل به معنی قسمتهای اضافی است که به ساختمان ملحق می کنند و باعث تکامل آن می شود ، اما در اصطلاح شرع به اعمال مخصوصی گفته می شود که بر مراسم ح ...
مثابة در اصل از ماده ثوب به معنی باز گشت چیزی به حالت نخستین است ، و از آنجا که خانه کعبه مرکزی بوده است برای موحدان که همه سال به سوی آن رو می آوردن ...
کلمه بدیع از ماده بدع به معنی بوجود آوردن چیزی بدون سابقه است . کلمه ( بدیع ) صفت مشبهه از مصدر بداعت است ، و بداعت هر چیز، بمعنای بی مانندی آنست ، ...
اصفحوا از ماده صفح در اصل به معنی دامنه کوه ، پهنی شمشیر ، و یا صفحه صورت است ، و این جمله معمولا به معنی روی گرداندن و صرف نظر کردن به کار می رود ، ...
ننسخ در اصل از ماده انساء به معنی تاخیر انداختن و یا حذف کردن و از اذهان بردن است .
راعنا که از ماده الرعی به معنی مهلت دادن است . ولی یهود همین کلمه راعنا را از ماده الرعونه که به معنی کودنی و حماقت است استعمال می کردند ( در صورت او ...
کلمه فاسق از ماده فسق در اصل به معنی خارج شدن هسته از درون رطب ( خرمای تازه ) است ، به این ترتیب که گاهی رطب از شاخه درخت نخل سقوط می کند ، هسته از د ...
تعثوا از ماده عثی ( بر وزن مسی ) به معنی فساد شدید است ، منتهی این کلمه بیشتر در مفاسد اخلاقی و معنوی به کار می رود در حالی که ماده عیث که از نظر معن ...
غمام در اصل از ماده غم به معنی پوشیدن چیزی است و اینکه به ابر ، غمام گفته شده است به خاطر آنست که صفحه آسمان را می پوشاند و اگر به اندوه ، غم می گوئی ...
کلمه شیطان از ماده شطن گرفته شده ، و شاطن به معنی خبیث و پست آمده است و شیطان به موجود سرکش و متمرد اطلاق می شود ، اعم از انسان و یا جن و یا جنبندگان ...
منافق از ماده نفق بر وزن شفق به معنی کانالها و نقب هائی است که زیر زمین می زنند تا برای استتار یا فرار از آن استفاده کنند .
تقوا در اصل از ماده وقایه به معنی نگهداری یا خویشتن داری است و به تعبیر دیگر یک نیروی کنترل درونی است که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ می کند ، و ...
قریش از ماده ی قرش گرفته شده است . قرش در لغت به معنی اجتماع نیز آمده است ، و چون این قبیله از اجتماع و انسجام خاصی برخوردار بودند این نام براى آنها ...
مثقال در لغت هم به معنی ثقل و سنگینی آمده ، و هم ترازوئی که با آن سنگینی اشیاء را می سنجند ،
واژه وزیر از وزر مشتق شده است . وزر در لغت به معنی سنگینی است ، ، چون بارهاى سنگین حکومت را بر دوش می کشد ، و گناهان را نیز به همین جهت وزر گویند چرا ...
وزر در لغت به معنی سنگینی است ، واژه وزیر نیز از همین معنی مشتق شده است ، چون بارهاى سنگین حکومت را بر دوش می کشد ، و گناهان را نیز به همین جهت وزر گ ...
کواکب جمع کوکب در لغت عرب معانی زیادى دارد از جمله : ستاره به طور اعم ، و ستاره زهره به طور اخص ، سفیدى که در چشم ظاهر می شود ، گیاهان بلند ، شکوفه د ...
واژه نعیم در لغت به معنی نعمتهاى فراوان است .
یکی از معانی ساق در لغت عرب ، حادثه شدید و مصیبت و بلاى عظیم است . "وَ الْتَفَّتِ الساقُ بِالساقِ "و ساق پاها ( از شدت جان دادن ) به هم می پیچید . تف ...
بنان در لغت هم به معنی انگشتان آمده ، و هم به معنی سر انگشتان.
جد در لغت معانی زیادى دارد از جمله : عظمت ، شدت ، جدیت بهره و نصیب ، نو شدن و مانند آن می باشد ، ولی ریشه اصلی آن ، به طورى که راغب در مفردات آورده ، ...
بینی در لغت عرب معمولا کنایه از بزرگی و عزت است همانگونه که در فارسی نیز وقتی میگوئیم بینی او را به خاک بمالید دلیل بر این است که عزت او را بر باد ده ...
گرچه در فارسی روزمره عزت به معنی احترام و آبرو یا گرانبها بودن است ، ولی در لغت عرب چنین نیست ، بلکه عزت به معنی قدرت شکست - ناپذیر است . تفسیر نمونه ...
جنة از ماده جن ( بر وزن فن ) در اصل به معنی پنهان کردن چیزى از حس است ، و جن ( بر وزن سن ) به خاطر اینکه موجودى است ناپیدا ، این واژه بر او اطلاق می ...
باس در لغت به معنی شدت و قوت و قدرت است و به مبارزه و جنگ نیز باس گفته می شود .
سور در لغت به معنی دیوارى است که در گذشته براى حفاظت به دور شهرها می کشیدند ، و در فارسی از آن تعبیر به بارو می شود ، و در فواصل مختلف نیز برجهائی بر ...
مور ( بر وزن قول ) در لغت به معانی مختلفی آمده است ، راغب : در مفردات می گوید : مور به معنی جریان سریع است ، و نیز می گوید : گرد و غبارى را که باد به ...
راغب در مفردات می گوید : سجر ( بر وزن فجر ) به معنی شعله ور ساختن آتش است .
طور در لغت به معنی کوه است ، ولی در قران منظور طور سینا همان کوهی که در آنجا وحی بر موسی نازل می شد می باشد.
واژه هاى ویل و ویس و ویح در لغت عرب در مواردى به کار می رود که شخصی به حال دیگرى تاسف می خورد ، منتها ویل در موارد کارهاى زشت و قبیح گفته می شود و وی ...
واژه هاى ویل و ویس و ویح در لغت عرب در مواردى به کار می رود که شخصی به حال دیگرى تاسف می خورد ، منتها ویل در موارد کارهاى زشت و قبیح گفته می شود و وی ...
ویل در لغت عرب در مواردى گفته می شود که فرد یا افرادى به هلاکت بیفتند ، و معنی عذاب و بدبختی را می دهد ، و به گفته بعضی مفهومی شدیدتر از عذاب دارد . ...
دائرة در لغت به معنی حوادث و رویدادهائی است که براى انسان پیش می آید ، اعم از خوب و بد .
ذنب در لغت به معنی آثار شوم و تبعات کارى است .
مبطل از ماده ابطال در لغت معانی مختلفی دارد: باطل کردن چیزى , دروغ گفتن ، شوخی و استهزاء نمودن ، و امر باطلی را مطرح کردن.
اثیم از ماده اثم به معنی کسی است که بر گناه مداومت می کند . اثیم از ماده اثم به معنی مجرم و گنهکار است ، صیغه مبالغه و معنی مبالغه را می دهد . ( تفس ...
سلف در لغت به معنی هر چیز متقدم است ، و لذا به نسلهاى پیشین سلف و به نسلهاى بعد از آنها خلف اطلاق می شود ، و به معاملاتی که به صورت پیش خرید انجام می ...
واژه ی ام در لغت به معنی اصل و اساس هر چیزى است و اینکه عرب به مادر ام می گوید بخاطر آن است که ریشه خانواده و پناهگاه فرزندان است ، بنا بر این ام الک ...
ذات در لغت عرب به معنی عین و حقیقت اشیاء نیامده ، بلکه این اصطلاحی است از سوى فلاسفه بلکه ذات به معنی صاحب است ، و به این ترتیب جمله انه علیم بذات ال ...
میزان در لغت به معنی ترازو و ابزار سنجش وزن است ، اما در قران در معنی کنائی به هر گونه معیار سنجش ، و قانون صحیح الهی ، و حتی شخص پیامبر اسلام ( صلی ...
آزفة در لغت به معنی نزدیک است .
جَنب:جنب در لغت به معنی پهلو است و سپس به هر چیزى که در کنار چیزى قرار گرفته باشد اطلاق می شود ، همانگونه که یمین و یسار به معنی طرف چپ و راست بدن اس ...
هدایت در لغت به معنی دلالت و راهنمائی توأم با لطف و دقت است و آنرا به دو شعبه تقسیم کرده اند : ارائه طریق و ایصال به مطلوب و به تعبیر دیگر هدایت تشری ...
مَثَل:مثل در لغت عرب هر سخنی است که حقیقتی را مجسم سازد ، و یا چیزى را توصیف کند ، و یا چیزى را به چیز دیگر تشبیه نماید . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : ...
اَربَعُ الاَرباع : مراد تب "ربع است. و تب ربع تبی است که سه روز قطع شود و روز چهارم برگردد. مراد از اربع الارباع حمیّات چهارگانه است و آن عبارت است ا ...
ارباب تیر : ارباب قلم . ( ( در سخن چون سخن جهانگیر است زان بر ارباب تیر سرتیر است ) ) ( کارنامه بلخ، ۱۹۹ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنای ...