تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به نظرم مثال لازمه تا معنیش رو بهتر درک کنیم و در کنارش کالوکیشن هاش هم یاد بگیریم: To accommodate the ongoing growth, the company has now added a h ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

mold into sth to shape sth into a particular form - She molded the clay into little animals. - Our parents play a key role in molding us into the ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

country dweller: روستا نشین city dweller: شهر نشین

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

isolated place, backwoods, remote place, sleepy town

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

social butterfly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a task which requires a lot of skill and precision, especially one involving a conflict. مشابه thread the needle موجود در دیکشنری ابادیس، کاری که نی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدبین، کسی که نیمه خالی لیوان رو میبینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشبین، کسی که نیمه پر لیوان رو میبینه

پیشنهاد
١

to consider the overall meaning of sth, not just the details

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

temporarily withdraw from a situation in order to think about it more calmly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناراحت کردن یا آزردن کسی برای راحت تر یاد گرفتنش، میشه معادل "تو پر کسی زدن" هم در نظرش گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیزی را تکرار کردن بدون فهم درست آن

پیشنهاد
٠

توجه به جزئیات ریز در انجام کاری