پیشنهادهای نادر حقیقی (١٣)
٥٢
١ سال پیش
١
دور از خود نگه داشتن. چیزی را با دست دور نگه داشتن.
١ سال پیش
٠
رشد ناپذیر.
٣ سال پیش
١٢
تولید و عرضه کردن، ایجاد کردن، به ظهور رساندن، آشکار کردن، روشن کردن، برهنه کردن، بروز دادن، ادامه دادن.
٣ سال پیش
-١٣
کشف کردن – پرده برداشتن - آشکار کردن.
٣ سال پیش
١
ناکارآمد. Stilted پوسیده. فروپاشیده.
٤ سال پیش
٤
در مورد، درباره ی، نسبت به، در ارتباط،
٤ سال پیش
-٦
پذیرفتن
٤ سال پیش
١
بطور باورنکردنی
٤ سال پیش
١٨
داشتن، دارا بودن، گذاشتن، رسیدن به، دانستن، کردن، جلب کردن، بدست آوردن، بهره مند شدن، مالک بودن، وادار کردن، صرف کردن.
٤ سال پیش
٢
Lost ground یعنی: از دست داد، واگذار کرد، ول کرد، عقب نشینی کرد. Lose ground یعنی: ول کردن، نتیجه ندادن، واگذاردن، خراب کردن، تصادفا، اتفاقا، انبوه ...
٤ سال پیش
١
اتفاقی، دست بر قضا، بر حسب اتفاق، از قضا I happen to be the one who من کسی هستم که
٤ سال پیش
٢
باعث میشود، برای همین.
٤ سال پیش
٣
جور در آمدن، درست در آمدن.