پیشنهاد‌های آزاده (١٠,٣٠٦)

غیر مهلک

روز عید شخص مقدس ( که نام او را روی کسی گذاشته اند )

شایسته نام بردن، نامبردنی

native or resident of namibia of or pertaining to namibia or its culture or its people

[برق و الکترونیک] کارگزار نام

فجایع نگفتنی

نام بردنی، قابل ذکر

وثیقه قانون فقه : گرو

نام برده در زیر، نامبرده زیرین

بی مزه، بی روح، ساختگی و بی مغز

[نساجی] نمد

state of being nameless; state of having no name; anonymity; state of being unnameable

conversion of the names of internet sites into their numerical addresses

japanese company established in 1955, company that develops produces and sells coin operated game machines and software for home video game

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: ( Li, Na ) Mn 4[Si5O14 ( OH ) ]

[نساجی] نمازلیک - اصطلاح ترکی برای نوعی قالیچه کوچک جانمازی

[یوگا] بیاد داشتن نامهای خداوند از طریق تکرار آنها

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: ( NaMn ( Si2O6

in an anonymous manner, anonymously; without identification; without fame

[نساجی] حاشیه نوشته دار

[زمین شناسی] افزودن برچسب به عوارض فضایی در یک نقشه

[نساجی] نام رنگینه

name of a person to whom mail is sent

[نساجی] دستگاه ژاکارد لاتین کناره

group that is named after its leader

one who gives a name, one who labels

[برق و الکترونیک] اطلاعات روی پلاک

خروش اب، تلاطم آب، قلیان کردن، قل قل یا جوش زدن اب

ائتلاف احزاب دست چپی و میانه رو در مقابل حزب اکثریت، جبهه ملی

پاپی، شبیه کاتولیک، وابسته بکاتولیک رومی

( خصومت آمیز ) عقاید کلیسای کاتولیک، دم و دستگاه پاپ، کلیسای کاتولیک رم

تزیین به شکل گل شقایق، آذین شقایقی

area in which people live

( قوطی آبجو و پپسی و غیره که با بلند کردن دسته ی کوچک باز می شود ) قوطی دستک دار

وابسته به پس زانو، وابسته به حفره پس زانو

in baseball, a high fly ball in or near the infield area, usu. one that can be caught easily; pop - up; pop.

he has sex appeal, he has charm, he has charisma; he has natural ability

visible from a distance, can be viewed on the horizon

مایه تیله چقد داری

( قدیمی ) جغد

این شمع چه بد میسوزد

سر و صدا و اشوب کردن، برخاستن، طغیان کردن، بالا آمدن، از خواب برخاستن

بالا بردن، افراشتن، بلند کردن، برپا کردن، ساختن، ارج گذاشتن، گرامی داشتن

مافوق، بالاترین درجه، بالاترین، عالی ترین

بی خدا

( افسانه انگلیسی - زن اشرافی قرن یازدهم که برای آنکه شوهر خود را وادار به لغو مالیات های سنگین بکند عریان سوار اسب شده در خیابان های شهر ( ( کاونتری ...

نوک دراز ابی

دختر خوانده ی روحانی، دخترتعمیدی

family name; jean luc godard ( born 1930 ) , avant - garde french film director and scriptwriter, member of the new wave, director of "breathless"

گورستان، محوطه کلیسا، قبرستان