نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel free to reach out: منو در جریان بذار
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach out if anything comes up: منو در جریان بذار
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep me on the radar: منو در جریان بذار
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fair enough: قبوله
٢ ماه پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take up: شروع کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
low key: بی سروصدا بدون جلب توجه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i tripped over my word: پرت و پلا گفتم زبونم نچرخید
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
onbackwards: پشت و رو
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wont take no for an answer: نه تو کت من نمیره نه نداره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she never gives a way her age: هیچ وقت سنش رو لو نمیده
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how should i put it: چجوری بگم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he didn't turn a hair: عین خیالش نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i come from a broken home: فرزند طلاقم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
time went by: با گذشت زمان
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's gonna cost you: خرج داره برات
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you opted out of it: ازش کنار کشیدی
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to put someone on blast: شستمش گذاشتمش کنار
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't weg out: هول نشو
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a slap in the face: این یک توهین و اهانت است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't get over: تو کتم نمیره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don' get fresh with me: زود خودمونی نشو
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is ou of your league: او از تو سر تره از تو باکلاس تره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i stumped: هنگ کردم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are going down: میبازی شکست میخوریت
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don t hit on me: مخمو نزن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to give food for thought: ذهن کسی را شدیداً درگیر کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
didn't you get the memo: دوزاریت نیفتاد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are the chances: احتمالش چقدره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn't bring myself to t: دلم نیومد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's not my thing: باب میلم نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is the damage: هزینش چقدره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am on the lookout for you: گوش به زنگ تو هستم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is dope: باحاله خفنه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to give someone a run for their money: رقیب سرسخت
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to table something: فعلا این بحث رو کنار بذاریم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
trade places with someone: ای کاش جای تو بودم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run by someone: با کسی درمیون گذاشتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut out to be something: تو آدم این کار نیستی
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
harsh one's mellow: حال گیری کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you through with something: تو از پسش بر میای
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wet your wistle: گلویی تر کن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get back to someone: به گوش کسی رسیدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be at eachother's throats: به جان هم افتادن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no way: نه هرگز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
excorticate: پوست کندن تراشیدن خراشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
book out: استعفا دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to think less of someone: از چشم کسی افتادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tomake light of something: دست کم گرفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to live off someone: از لحاظ مالی به کسی وابسته بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you snuck on me: غافلگیرم کردی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will get it: من جواب میدم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to get rise out of somebody: لج کسی را درآوردن عصبانی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to call someone out: انتقاد و توضیح خواستن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are not my type: مناسب من نیستی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have some business to take care of: باید به کارم برسم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't give him an inch: بهش رو نده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll make you pay: تلافی میکنم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is doing time: داره آب خنک می خوره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
under the supervision: تحت حمایت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am handing in my notice: میخواهم استعفا بدهم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i broke my neck to: خودمو کشتم تا
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ask about someone: جویای احوال کسی شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't hold candle to me: در حد من نیست
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's labor of love: واسه دل خودمه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't put on air with me: خودتو واسه من نگیر
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you be our wheels for the trip: میتونی ماشینتو واسه سفر بیاری
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it holds 4: ۴ نفر ظرفیت داره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sound someone out: مزه دهنش چیه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't egg him on: اینو شیرش نکن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are not usual self: خود همیشگیت نیستی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a smart ass: همه چیز دان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hard throb: خیلی جذاب و معروف
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a 10: خوش تیپ بیست بیست
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't put on airs with me: خودتو واسه من نگیر
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mesothesis: عامل واسطه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel funny: مریضم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm a bad ass: من خیلی خفنم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he flipped his lid: او دیوانه شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is streets ahead of us: یه سروگردن از ما سر تره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's low hanging fruit: دم دسته
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wouldn't have it: زیر بار نرفتم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i lost my composure: رحیم رو از دست دادم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he ghosted me: غیبش زد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is mighty purdy: مثل ماه میمونه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was no chemistry between us: ارتباط عاطفی بین ما شکل نگرفت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are an unprincipaled man: تو بی مرامی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm missing with you: دارم سر به سرت میذارم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can i sneak ahead of you: میشه من زودتر حساب کنم و برم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the tables have turned: ورق برگشت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to bring this on herself: خودت این بلا رو سر خودت آوردی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
know his stuff: اطلاعات خوبی داره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was far cry from something: زمین تا آسمان متفاوت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have one's heart set on: چیزی را بسیار خواستن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرا ما از همسایه ها عصبانی میشویم: Why do we become angry at neighbors ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go through: سپری کردن یک دوره سخت بادقت بررسی ک ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the plug on something: برداشتن حمایت مالی از یک پروژه
٧ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that shack is a blot on the landscap: آن کلبه منظره را خراب کرده است.
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give somebody the pip: ناراحت کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کم کاری کردن: Slack off
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
laugh something out: به شوخی گرفتن چیزی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's like an oven: خرما پزونه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don' screw this up: این یکی رو دیگه گند نزن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's heatwave: آتیش می باره جهنمه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can i side past you: میشه رد شم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm running out of paitent: صبرم داره تموم میشه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there has to be a catch: یه کاسه ای زیر نیم کاسه است
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll play it by ear: ببینم چی پیش میاد
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thanks but i think i'll pass: ممنونم ولی نیازی نیست
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is so typical of you: این کار همیشگیته
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we hit it off from the start: از همون اول از هم خوشمون آمد
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm snowed under: کلی کار سرم ریخته
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shoot the brize: گپ زدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on backwards: پشت و رو
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
count backwards: شمارش از آخر به اول
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm up to my neck in work: یه عالمه کار سرم ریخته
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have to run errands: کلی کار دارم که باید انجام بدم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a karen: چه گستاخ
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bide your time: صبر کن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you up for: حوصله داری؟ تمایل داری؟
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't hear myself think: نمی توانم تمرکز کنم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to stand a chance: شانس موفق شدن داشتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
any pet peeve is: رو مخمه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he doesn't care a straw: ککشم نمی گزه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to slack off: کم کاری کردن وقت هدر دادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chummy friend: دوست صمیمی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don' give a crap: اصلا برام مهم نیست
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have one's heart set on: چیزی را بسیار خواستن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he talks the talk: او خوب حرف می زنه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it stands for: به معنای
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're full of hot air: زیاد چرت و پرت می گی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thanks a ton: خیلی ممنون
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a chip off the old block: پسر کاو ندارد نشان از پدر
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look up to somebody: احترام گذاشتن تحسین کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to touch base with someone: با کسی صحبت مختصر کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't take off my brother: نمی توانم ادای داداشمو در بیارم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is my go to guy: او اولین آدمی است که می رم سراغش
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give somebody a heads up: گوشی دست کسی دادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
happy early birthday: تولدت پیشاپیش مبارک
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's just goofing around: وقتشو به بطالت می گذرونه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where you off to: کجا داری می ری
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the flower of somthing: بهترین بخش از چیزی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was epic: محشر بود
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i go ballistic: عصبی ام
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm in the doghouse: تو دردسر افتادم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm on edge: مضطربم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're so jammy: تو خیلی خوش شانسی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my heart goes out to them: باهاشون همدردی می کنم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm a bit down in the dumps: یکم ناراحتم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why don't we flag him down: چرا خودمون صداش نزنیم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm craving to see her: دلم برای دیدنش پر می زنه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a load off my mind: خیالم راحت شد
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are stroking my ego: داری خودشیرینی می کنی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're stroking my ego: داری خودشیرینی می کنی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rare talent: استعداد ناب
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
every nock and cranny: هر سوراخ سنبه ای
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm only too happy: خیلی هم خوشحالم
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
trow a party: مهمانی ترتیب دادن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your rent is due: موعد اجاره شماست.
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a nutschell: به طور خلاصه توضیح مختصر
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are so full of shit: عین سگ دروغ میگی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk to my hand: اهمیت نمی دم چی میگی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will make it work: یه کاریش میکنم
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't fill up on bread: خودتو با نان سیر نکن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will scoop you up: با ماشین میام دنبالت
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm enough: من همینم که هستم
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you scared the crap out of me: زهره ترکم کردی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm biding my time: منتظر فرصت مناسبم.
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am so at loose ends: بی کارم. بی هدفم. علافم
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gird your loins: عزمتون رو جزم کنید
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gag me with a spoon: حالم بهم خورد
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
meet me half way: باهم کنار بیاییم با هم مصالحه کنیم
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just zoned out for a second: حواسم برای یک لحظه پرت شد
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is shaken up: ناراحت و بهت زده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you don' have to settle: نباید جا بزنی.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm intrigued: مجذوبت شدم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i hate having a paunch: از داشتن شکم گنده متنفرم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're becoming my confidant: داری محرم راز من می شب.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can swing by tomorrow: می توانم فردا سر بزنم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
motion is carried: درخواست موافقت شد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're motion is denied: درخواست شما پذیرفته نشد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was an impulse: یهویی شد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it bummed me out: حالمو گرفت.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sharpen your pencil: قیمت را پایین بیار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wouldn't put it past her: ازش بعید نیست
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he slid into my dms: پیام عاشقانه به دایرکتم فرستاد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a realtor: او یک مشاور املاک است.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that' putting it mildly: ساده بگم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it can wait: باشه برای بعد.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are not much of: تو آنقدرها هم . . . . . . . نیستی.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if i read you right: اگر حرف شما را درست متوجه شده باشم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let me call the roll: اجازه بدهید حضور و غیاب کنم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so i have quite a few lessons to catch up with: بنابراین درسهای زیادی را باید ( کار ...
١٠ ماه پیش
١