ژیلافرزانه - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so i have quite a few lessons to catch up with: بنابراین درسهای زیادی را باید ( کار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm only being silly: شوخی کردم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not my bag: اهلش نیستم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't breathe: جایی درز نکنه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is it final: قطعیه؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i due time: به وقتش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we had a dickens of a time: کلی مکافات کشیدیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a groove: کسل کننده خسته کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here is the situation: اوضاع از این قراره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm woth you: باهات موافقم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i catch your drift: میفهمم چی می گی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be crass: پخمه نباش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have my name on something: واسه من ساخته شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to pull the plug on something: برداشتن حمایت مالی از یک پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beef with: مشکل داشتن با جدل کردن با

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's bitter: سرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's nippy: سرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in a dog hous: تو درد سر افتادم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i decline: مخالفم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's all greak to me: سر در نمیارم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put down a deposit: بیعانه دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it out on somebody: سرکسی خالی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jok's on you: خیط شدی؟ ضایع شدی؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would like one queen bed: من یک اتاق با تخت دو نفره میخواهم

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had this lump in my throat: بغض داشتم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he ripped me off: یارو بهم انداخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut her some slack: مراعاتش رو بکن

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go fry an egg: برو پی کارت

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های ژیلافرزانه