پیشنهاد‌های استاد حسین جعفری خویی (٦٤)

بازدید
١٥
تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مُشرِک: کسی را گویند که در خلقت و مالکیتِ خود چیزی را شریک خدا قرار می دهد، مثال بت ها را با خدا در امر خلقت و مالکیت خود، شریک قرار داده و آن بت را ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

لُمز: به معنای بدگویی در روبروی کسی است. ویْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، بسیاری از ما از روی نادانی گرفتار �لُمز� هستیم و با گفتنِ عیب کسی در مجلسی ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

هُمز: به عیب جویی و غیبت کردن پشت سر کسی گویند. ویْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ. عیب گویی، دیدنِ عیب در کسی است ولی عیب جویی، جستجویِ عیب در وجود دیگ ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

استعاذه: پناه بردن به خدا از شیطان برای حفظِ نفس از خطر اوست. وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ الس ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

حَسِیسَ: به معناى صوتی است که احساس شود. لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا: مؤمنان و اولیاء الله صدای نفخه ی صور را آنچنان که دیگران احساس می کنند و می ترسن ...

تاریخ
١٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

غرامت: از �غرام� به معنای سنگینی ( جریمه ) است. سنگ وزنِ ترازو را �غرام� گویند چون سنگین است. �گرم� از غرام است. ( این واژه از فارسی به زبان انگلیسی ...

تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

غنائم: غنائم یا غنیمت از واژه غَنی، به معنای بی نیازی است. گوسفند را �غَنم� گویند چون صاحبش را بی نیاز می کند؛ از سوی دیگر چرای گوسفند نوعی میدان جنگ ...

تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

قِسْطَاسِ: به نوک دماغه ی ترازو گویند که اگر ترازو درست باشد این دو دماغه مستقیم روبروی هم و در یک خط قرار می گیرند، اگر روبروی هم قرار نگیرند، باید ...

تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
١

إدبار: از ریشه ی دُبُر، به معنای پشت است. ( وَمِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَارَ النُّجُومِ ) إدبار به بدبختی هم گفته می شود، یعنی کسی که زندگی ...

تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

خشوع: از خَشَع، با خاک یکسان شدن در برابر برترین قدرت هستی است که انسان وقتی قدرت او را می بیند از ترس و حیاء جرأت بالا آوردنِ سر خود را هم ندارد. ( ...

تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

تقیّه: از ریشه ی �وَقَیَ� به معنای ترسیدن است که با �ة� مصغر، تصغیر و کوچک شده ( به معنای ترس کوچک ) تقوی ترس از خدا، همیشگی و قلبی است اما تقیّه ترس ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

آخِرَت: از ریشه آخر، به معنی �دیگر� است. به جهان بعد از مرگ که جهان دیگری برای انسان است، �سرای آخرت� می گویند که قیامت هم، در آخرت انسان مستور است.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

توقیر: از وقار، به معنای سکوت توأم با سنگینی و متانت است. انسانِ با وَقار کسی را گویند که در مجلسی با تمام سنگینی و هیبت می نشیند و ساکت و نظاره گر ا ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

توقیر: از وقار، به معنای سکوت توأم با سنگینی و متانت است. انسانِ با وَقار کسی را گویند که در مجلسی با تمام سنگینی و هیبت می نشیند و ساکت و نظاره گر ا ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

تَعزیر: به معنای بازداشتن از چیزی تا چیز دیگری را یاری دهند، گران فروش را با جریمه منع می کنند تا بر مردم سودِ گران خویش تحمیل نکند پس مردم را با تعز ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

تدبّر: تدبّر از ریشه ی �دُبُر� به معنی پشت است و تدبّر یعنی پشت و رو کردن برای فهمیدن عمق چیزی و به عبارتی بیل زدن و زیر و رو کردن یک چیز است. ( أَفَ ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

قَیِّم: به کسی یا چیزی گویند که ایستاده است و از کسی یا چیزی که نمی تواند بایستد محافظت می کند. ( الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ ) یک درختچه ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سَخَط: �سَخَط� خشمی است که در خدا به واسطه ی تبعیت جستن انسان از رضایت غیر خدا، ایجاد می گردد. سخط الله متضاد کلمه ی رضوانَ الله است. ( ذلِکَ بِأَنَّ ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

فِسق: در لغت به معنای از بین رفتن پوست نازک و قشر خرما گفته می شود. و إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ ال ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

خُلَّةٌ: به دوستی و رفاقت بسیار نزدیک معنی شده است. انسان برای تصاحب یک چیزِ ارزشمند، یا باید بهای آن را پرداخت کند یا با فروشنده، دوستی و رفاقت داشت ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

خُلَّةٌ: به دوستی و رفاقت بسیار نزدیک معنی شده است. انسان برای تصاحب یک چیزِ ارزشمند، یا باید بهای آن را پرداخت کند یا با فروشنده، دوستی و رفاقت داشت ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

بَیْعٌ: به خریدن چیزی در ازاء پرداختِ چیز دیگر را گویند. کسی برای رسیدن به خانه ای، مبلغی پول یا خانه ای دیگر می دهد تا آن خانه را بدست آورد. وَ یُنْ ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

خَلف: به جایگزینی در آینده می گویند. شاهِ بعد از شاهِ فعلی را �خلیفه� و فرزند خوب را �خَلَف صالح� می نامند. وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُ ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

مارِج: به قسمت غیر رنگی آتش گویند که دیده نمی شود و دارای بالاترین درجه حرارت است. وخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّار، برای دیدن مارج اگر جلوی ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

جَناح: به دو بال پرنده جَناح می گویند. ( وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ ) پرنده در خطر و سرما و گرما، فرزندانش را زیر بال خود جم ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

سواد: از کلمه أسْوَد به معنی سیاه کردن است. کسی که بتواند چیزی را در کاغذ بنویسد ( سیاه کند ) ، یا یک سیاهی را بخواند، سواد دارد.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

حُور: به معنی رجوع و برگشت است. محلی که چرخ دور آن می چرخد تا به محل اول خود برسد را محور گویند. کلامی که بین دو نفر می گردد محاوره گویند. حوری به مع ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

استفزاز: به بلند کردن با سرعت کسی برای انجام کاری که وادار شده است گویند تا کاری را به دست او به آسانی انجام دهند. ( واسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

جَلب: به راندن به قهر و خشم و اجبار با صدای بلند و صیحه گویند. درشکه چی با صدای بلند خشم بر اسب نشان می دهد و اسب را به سرعت می راند. ( وَأَجْلِبْ عَ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

جَبر: به دو معناست، ۱ - به معنی اصلاح یک شئ به قهر و زور بدون اختیار است؛ جبار برای انسان صفت ذم و برای خدا صفت مدح است. ۲ - برآورده شدن یک شی با جای ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ثَوب: ثواب از ریشه ثواب به معنی برگشت عمل انسان به خود اوست که ممکن است این عمل خوب یا بد باشد. ثوب برگشت چیزی به محل منظور را گویند. لباس را ثیاب گ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ثَوب: برگشت چیزی به محل منظور را گویند. لباس را ثیاب گویند چون پارچه ای که برای بدن یک نفر اندازه گرفته شده است، دوخته شده و به حالت لباس به بدن او ب ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

جُنُب: این کلمه از واژه جَنب، به معنی کنار و پهلو مشتق می شود، انسان جُنُب چون نمی تواند برخی کارها از قبیل نماز، روزه و تلاوت قرآن را انجام دهد و با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکبُّر: از ریشه ی �کبر�، به معنی خودبزرگ بینی است؛ کسی که خود را از کسی دیگر برتر ببیند، به او احترام نکند و از او انتظار احترام داشته باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکبُّر: از ریشه ی �کبر�، به معنی خودبزرگ بینی است؛ کسی که خود را از کسی دیگر برتر ببیند، به او احترام نکند و از او انتظار احترام داشته باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابْن ِ سَبیل : به پسر �ابن� گویند؛ چون نسل پدر را بنا می کند و از بنی مشتق شده است، به مسافر هم �ابن السبیل� می گویند؛ چون مسافران هستند که راه ها را ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شفقت: به معنی ترسیدن است. رفیق شفیق به کسی گویند که نسبت به دوست خود بی تفاوت نیست، از کارهای او نگران است و نسبت به کارهای بد او ترسیده و تذکر می ده ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیرت: از کلمه غیر مشتق می شود؛ یعنی انسان نسبت به خانواده خود و دوستان و آشنایان بی تفاوت نباشد و زمان نیاز از آنها حمایت کند و بلا و خطر دیگران و اغ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنیا: ۱ - به استناد این آیه �ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى� از دنا مشتق شده، دنا به معنی نزدیک شدن است و اشاره به آن دارد که انسان با زندگی در دنیا روز به ر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظُلم: به دو معنا است: ۱ - ناقص کردن یک حق. کسی حق کارگری را کامل نمی دهد، پس در حق او ظلم می کند. ۲ - ظلم به معنی گذاشتن شئ در غیر جای استحقاق آن شئ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اضحی: به معنای تابش و گسترده شدن نور خورشید در ابتدای روز است. ( وَ الضُّحَی ) عید قربان را عید اضحی گویند؛ یعنی در آن روز انوار رحمت الهی بر زمین تا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسجد: از ریشه سَجَد، طبق قرآن اسمی است که حضرت حق برای خانه خود برگزیده است. ومَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ؛ �مسجد� اسم مکان به معنی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوریٰ: از ریشه �شُور� است، شور به استخراج چیزی از چیزی گفته می شود. �شوریٰ� به استخراج یک رأی از یک جمع گفته می شود. دین و احکام آن با شوری حاصل نمی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شفاعت: از شفع، در لغت به معنی ضمیمه کردن چیزی به چیزی دیگر است. مثال کسی می خواهد استخدام شود و تمام شرایط را دارد، فقط کمی دیر اقدام کرده است، فردی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صَدَقه: از صدق مشتق می شود، صدق به معنی راست گویی است که نشان از صداقت ایمان و توکل کمک کننده و شخص صدقه دهنده است. اگر انسان خدا را تصدیق کند، با بخ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَصْرِیف: از ریشه صَرَفَ، به معنی گردیدن دَوَرانی است. "تَصْرِیفِ الرِّیَاحِ" یعنی بادها، ابرها را به حالت دَوَرانی دورِ کره زمین به گردش در می آورند ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دار: به معنی خانه است و جایی که دیوار دارد. از بهشت در قرآن به �دَار السَّلام� و �دَار الیَقین� نام برده شده است. از جهنم به �دار البَوار�، از آخرت ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَمّ: به معنی سوراخ است. زهر را �سَمّ� گویند چون در تمام منافذ و سوراخ های بدن ( مویرگ ها ) نفوذ و جریان و حرکت پیدا می کند. ( حتّی یَلِجَ الْجَمَلُ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَکفیر: از کَفَرَ، به معنی پوشیده شدن گناهان توسط اعمال نیک است. مثال: اگر انسان پس از گناهی توبه واقعی کند، حتی اگر توبه اش نیز قبول نشود، خود توبه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حَبط: یعنی اعمال نیک انسان به واسطه گناهان، نابود می شود، مثال: عاق والدین شدن باعث نابودی اجرهای عبادت می شود؛ مگر اینکه انسان توبه کند.

١