پیشنهادهای امین (١٨)
من درآوردی
- خیره کننده - بازدارنده - باگ نرم افزاری
علامت دادن اشاره کردن آماده ی پخش کردن ( صدا یا تصویر )
به باد دادن هدر دادن همشو یکجا استفاده کردن
کله پا
سرآشیبی سقوط
دشمن قسم خورده دشمن درجه یک
زدن و رقصیدن راه افتادن در انجام کارها
جریان ساز
مستغنی ( در جرم شناسی ) به صورت تحت الفظی به معنای �در جای دیگر�
کسی که شور چیزی رو درمیاره!
به عنوان فعل: غواصی کردن ( با باله ی شنا )
مصرف کننده پذیرنده
اصطلاح: مواد کشیدن در فضای کوچک دربسته
از پل رنگین کمان گذشتن استعاره از مردن حیوانات خانگی در داستان ها پل رنگین کمان جاییه که حیوانات خانگی بعد از مردن به اونجا میرن و تا زمانی که صاحبش ...
به عنوان فعل: گچ گرفتن پوشاندن خواباندن ( مو ) به طور گسترده به نمایش گذاشتن
نی آدم ضعیف ( که به راحتی تحت تأثیر قرار می گیره )
بیشتر به نظر میرسه معنیش به �قیمت رایج� یا �رنج قیمتی� نزدیک تر باشه