پیشنهادهای الهیار امامی (٦)
٢٠
٢ هفته پیش
٠
تو کتاب idioms and phrasal verbs اینجوری معنیش کرده after a period of time پس از مدتی صفحه ۹ تمرین شماره ۵ قسمت دو
٤ هفته پیش
٠
( بین چیزی ) گیر افتادن. . . . مثلا I got/was sandwiched between the door of the elevator بین درب های آسانسور گیر کردم
١ ماه پیش
٠
معنی یا ترجمه ای که خانم مهسا انجام داده اند کاملا درسته. . . . ولی سوالی که پرسیده با how come اشتباهه توی کتابidiom and phrasal verbs صفحه ۸ نوشته ...
٢ ماه پیش
٠
فک کنم یعنی مذاکره
٢ ماه پیش
٠
مترو سوار شدن. . . . با مترو رفتن. . مثلا i take the subway to work. . . . . . . . . . با مترو میرم سر کار
٢ ماه پیش
٠
شیفت روز