پیشنهادهای mahmoud karbakhsh (٤٥)
گُـک در گویش محلی راوری به قورباغه ، گُـک ، میگویند محمودکاربخش راوری
نِـشـیـرْک در گویش محلی راوری به انسان و حیوانات بچه زا که در بدو تولد شیر کافی برای رشد نخورده اند و لاغر تر و ریز تر از همنوعان خود هستند . نِشیرک ...
کِنِسی در گویش محلی راوری ، کسی که وضع اقتصادی او خراب شده و هیچ راه حلی پیدا نمیکنه ، میگه به کِـنِـسـی افتادم
مُریک در گویش محلی راوری ، به مورچه ، مُریک ، میگویند
رِشغال در گویش محلی راوری به کسی که ظاهر درستی ندارد ، آدم بی ارزشی هست ، عرف و ادب را هم خیلی رعایت نمیکند ، � رِشـغـال �میگویند
سُغدو در گویش محلی راوری به گیپا ، میگن سُـغـدو سیرابی تمیز شده گوسفند را به صورت کیسه های کوچکی درست میکنند ، داخل آنها را با موادی ( مثل دُلمه ) مث ...
رودمون در گویش محلی راوری از �رو به درمان� گرفته شده ، به معنای در حال خوب شدن ، مثلا :وقتی استخوانی شکسته یا در رفته بعد از چند روز از جا انداختن اس ...
تـیـل درگویش محلی راوری به معنی غلیظ ، و گاهی معنی پُر رنگ و پر مایه میدهد مثال: سبز تیل ، یعنی سبز سیر ، سبز پر رنگ
سَر گَردا در گویش محلی راوری به سرگیجه � سَـرگَـردا � میگویند
جاروندن در گویش محلی راوری مثلا توی اداره کار کسی رو انجام ندادن و همش امروز و فردا کردن ، سر کار گذاشتن ، حیران کردن ، پاسکاری کردن میگن ، � جارون ...
حُـقـه در گویش محلی راوری به قوطی ، حُـقّـه هم میگویند مثلا:حقه کبریت یعنی قوطی کبریت ، یا حقه رب گوجه
حُـقـه در گویش محلی راوری به قوطی ، حُـقّـه هم میگویند
فـلّـه ای در گویش محلی راوری به فَلّه ای ، بِـلّه ای ، میگویند ( گروهی ، دسته حمعی ) ( به چیزهایی که بسته بندی خاصی ندارد و نیاز به وزن کردن دارد ، ...
لَـرْد در گویش محلی راوری به بیرونِ هر چیزی یا بیرون هر جا و مکانی ، � لَـرْد � میگویند مثلا : لَـرْدِ اتاق، یعنی بیرون اتاق بیا لَـرْد ، یعنی بیا ب ...
بد بلایی کردن در گویش محلی راوری وقتی نسبت به جایی یاچیزی ، حس خوبی نبست ، میگویند بد بلایی کردن
جِلَب در گویش محلی راوری به بچه پر انرژی و اذیت کن میگویند بچه جِـلِـبـه و به آدمهایی که رعایت مسائل عرفی و اخلاقی را نمیکنند و باعث آزار میشوند ، می ...
بَـد نِـسـار در گویش محلی راوری به جایی که در زمستان آفتابگیر نیست و بسیار سرد است ( مثل شمال ساختمان ) که برفها هم دیرتر آب میشوند ، بَد نِسار میگوی ...
نگینه در گویش محلی راوری تخم مرغ یا چیزی شبیه آن در محل تخم گذاری مرغ خانگی میذارند تا مرغ آنجا تخم گذاری کنه ، اگر نگینه را بردارند ، مرغ سردر گم م ...
مِـکـال کردن در گویش محلی راوری با چیزی مثل آبنبات یا کَشک که راحت جویده نمیشوند ، در دهان وَر رفتن ، میگن مِکـال کردن ، یا مکالو کردن یا اینکه چیزی ...
اِصـالـه در گویش محلی راوری به زگیل خصوصاً زگیل های روی دست که در اثر ویروس ( HPV ) به جود میاد ، اصاله یا گاهی ( ستاره ) هم میگویند
منایی در گویش محلی راوری � از منیّت گرفته شده � کسی که خودش را بدون عیب میداند و عیب دیگران را بازگو میکند یا ادای عیب دیگران را در می آورد ، میگوین ...
سیس در گویش محلی راوری به گوشت بدون چربی و استخوان ، سیس میگویند
کُـتـه در گویش محلی راوری به اُجاقهای قدیمی که با سوختن هیزم یا چوب استفاده میکرند ، کُته میگویند ( به اُجاقهای صحرایی هم گفته میشه )
در گویش محلی راوری به لِه شدن چیزی ، پَج شدن میگویند مثلا ، گوجه زیر پایم پَج شد ( یعنی لِه شد )
طَـبـلـه در گویش محلی راوری به حَلب خالی ، طَبله میگویند
در گویش محلی راوری به پاشیدن آب به طرف کسی یا چیزی ، تِـرَشّـا میگویند مثال ریختن آب به زمین و پاشیده شده به اطراف ، یا عبور ماشینها از آب باران و پ ...
با سلام ، چرا مثل همیشه نمیتونم پیشنهادم را بنویسم
تِرَشّا
گِـلـونـدَن در گویش محلی راوری به غلطاندن ، میگن ، گِلوندَن مثلا : لاستیک ماشینم رو گلوندم و بُردم آپاراتی
گُـرونـه در گویش محلی راوری به برخی چیزهای تقریبا کُرِوی شکل گرونه میگویند مثلا :به مُشت گره کرده ، گرونه مشت میگویند به کلاف کروی شکل کاموا ، گرونه ...
سَـنـکَـنّـی در گویش محلی راوری به فلاخن ، سَنکَنی ، میگویند
سَـنـکَـنّـی در گویش محلی راوری به فلاخن ، سَنکَنّی میگویند
پِتال در گویش محلی راوری به معنای آشفته ، پریشان و به هم ریخته
در گویش محلی راوری به تفاله ، پفتال میگویند مثال: پفتال چایی یعنی تفاله چای
آفـاک در گویش محلی راوری به خمیازه ، گُـواف یا آفـاک میگویند
رازینا در گویش محلی راوری به پله هایی که برای رفتن روی بام یا طبقه بالاتر میسازند ، رازینا میگویند اَ رازینای عشقت ما رِ تا کن رو بون عاشقی جا ما رٍ ...
رِکَـم در گویش محلی راوری به علامتی که آب بر روی مثلا دیوار حوض ، استخر یا دیواره کنار رودخانه که بالاترین سطح آب را نشان میدهد ، رِکَـم آب میگویند ( ...
سهار در گویش محلی راوری ، به بوی تخم مرغ ، سار یا سهار میگویند ( به آدمی که دلچسب نیست هم ، سار ، میگویند )
اُوِس در گویش محلی راوری به آبستن شدن حیوانات ، اُوِس میگویند مثال : گاو ما اُوِسه ، یعنی گاو ما آبستنه
در گویش محلی راوری کسی که حرارت بدنش رفته بالا بیقرار و بی حوصله شده حالت تهوع داره صورتش گُرگُر میکنه میگه داره فِـتـوراتم میشه ( از نشئگی زیاد موا ...
در گویش محلی راوری پِـنـاپَـسخُـلا ( مخفیگاه موقتی ) جایی نه چندان خوب ، تقریباً ایمن ، فقط برای دور بودن از چشم دیگران برای چند لحظه مثلا : رفته ب ...
در گویش محلی راوری پِـنـاپَـسخُـلا ( مخفیگاه موقتی ) جایی نه چندان خوب ، تقریباً ایمن ، فقط برای دور بودن از چشم دیگران برای چند لحظه مثلا : رفته ب ...
بُـرِنْـگ در گویش محلی راوری به یک ( قاچ ) یا برشی از خربزه یا هندوانه ، بُـرِنـگ گویند به اندازه درازای خربزه یا هندوانه و عرض تقریبا سه یا چهار سان ...
نیفه در گویش محلی راوری به محل عبور دادن کش در بیژامه و محل بستن کمربند در شلوار نیفه شلوار میگویند
در گویش محلی راوری به درخشیدن چیز برّاق میگویند برخش زدن مثال شیشه از دور برخش میزد گاهی اغراق در تمیز بودن هم از آن استفاده میکنند مثلا :ماشینم از ب ...