پیشنهادهای mahmoud karbakhsh (٢٠)
در گویش محلی راوری به پاشیدن آب به طرف کسی یا چیزی ، تِـرَشّـا میگویند مثال ریختن آب به زمین و پاشیده شده به اطراف ، یا عبور ماشینها از آب باران و پ ...
با سلام ، چرا مثل همیشه نمیتونم پیشنهادم را بنویسم
تِرَشّا
گِـلـونـدَن در گویش محلی راوری به غلطاندن ، میگن ، گِلوندَن مثلا : لاستیک ماشینم رو گلوندم و بُردم آپاراتی
گُـرونـه در گویش محلی راوری به برخی چیزهای تقریبا کُرِوی شکل گرونه میگویند مثلا :به مُشت گره کرده ، گرونه مشت میگویند به کلاف کروی شکل کاموا ، گرونه ...
سَـنـکَـنّـی در گویش محلی راوری به فلاخن ، سَنکَنی ، میگویند
سَـنـکَـنّـی در گویش محلی راوری به فلاخن ، سَنکَنّی میگویند
پِتال در گویش محلی راوری به معنای آشفته ، پریشان و به هم ریخته
در گویش محلی راوری به تفاله ، پفتال میگویند مثال: پفتال چایی یعنی تفاله چای
آفـاک در گویش محلی راوری به خمیازه ، گُـواف یا آفـاک میگویند
رازینا در گویش محلی راوری به پله هایی که برای رفتن روی بام یا طبقه بالاتر میسازند ، رازینا میگویند اَ رازینای عشقت ما رِ تا کن رو بون عاشقی جا ما رٍ ...
رِکَـم در گویش محلی راوری به علامتی که آب بر روی مثلا دیوار حوض ، استخر یا دیواره کنار رودخانه که بالاترین سطح آب را نشان میدهد ، رِکَـم آب میگویند ( ...
سهار در گویش محلی راوری ، به بوی تخم مرغ ، سار یا سهار میگویند ( به آدمی که دلچسب نیست هم ، سار ، میگویند )
اُوِس در گویش محلی راوری به آبستن شدن حیوانات ، اُوِس میگویند مثال : گاو ما اُوِسه ، یعنی گاو ما آبستنه
در گویش محلی راوری کسی که حرارت بدنش رفته بالا بیقرار و بی حوصله شده حالت تهوع داره صورتش گُرگُر میکنه میگه داره فِـتـوراتم میشه ( از نشئگی زیاد موا ...
در گویش محلی راوری پِـنـاپَـسخُـلا ( مخفیگاه موقتی ) جایی نه چندان خوب ، تقریباً ایمن ، فقط برای دور بودن از چشم دیگران برای چند لحظه مثلا : رفته ب ...
در گویش محلی راوری پِـنـاپَـسخُـلا ( مخفیگاه موقتی ) جایی نه چندان خوب ، تقریباً ایمن ، فقط برای دور بودن از چشم دیگران برای چند لحظه مثلا : رفته ب ...
بُـرِنْـگ در گویش محلی راوری به یک ( قاچ ) یا برشی از خربزه یا هندوانه ، بُـرِنـگ گویند به اندازه درازای خربزه یا هندوانه و عرض تقریبا سه یا چهار سان ...
نیفه در گویش محلی راوری به محل عبور دادن کش در بیژامه و محل بستن کمربند در شلوار نیفه شلوار میگویند
در گویش محلی راوری به درخشیدن چیز برّاق میگویند برخش زدن مثال شیشه از دور برخش میزد گاهی اغراق در تمیز بودن هم از آن استفاده میکنند مثلا :ماشینم از ب ...