تاریخ
٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

گُـک در گویش محلی راوری به قورباغه ، گُـک ، میگویند محمودکاربخش راوری

تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

نِـشـیـرْک در گویش محلی راوری به انسان و حیوانات بچه زا که در بدو تولد شیر کافی برای رشد نخورده اند و لاغر تر و ریز تر از همنوعان خود هستند . نِشیرک ...

تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کِنِسی در گویش محلی راوری ، کسی که وضع اقتصادی او خراب شده و هیچ راه حلی پیدا نمیکنه ، میگه به کِـنِـسـی افتادم

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

مُریک در گویش محلی راوری ، به مورچه ، مُریک ، میگویند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رِشغال در گویش محلی راوری به کسی که ظاهر درستی ندارد ، آدم بی ارزشی هست ، عرف و ادب را هم خیلی رعایت نمیکند ، � رِشـغـال �میگویند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سُغدو در گویش محلی راوری به گیپا ، میگن سُـغـدو سیرابی تمیز شده گوسفند را به صورت کیسه های کوچکی درست میکنند ، داخل آنها را با موادی ( مثل دُلمه ) مث ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رودمون در گویش محلی راوری از �رو به درمان� گرفته شده ، به معنای در حال خوب شدن ، مثلا :وقتی استخوانی شکسته یا در رفته بعد از چند روز از جا انداختن اس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تـیـل درگویش محلی راوری به معنی غلیظ ، و گاهی معنی پُر رنگ و پر مایه میدهد مثال: سبز تیل ، یعنی سبز سیر ، سبز پر رنگ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَر گَردا در گویش محلی راوری به سرگیجه � سَـرگَـردا � میگویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جاروندن در گویش محلی راوری مثلا توی اداره کار کسی رو انجام ندادن و همش امروز و فردا کردن ، سر کار گذاشتن ، حیران کردن ، پاسکاری کردن میگن ، � جارون ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حُـقـه در گویش محلی راوری به قوطی ، حُـقّـه هم میگویند مثلا:حقه کبریت یعنی قوطی کبریت ، یا حقه رب گوجه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حُـقـه در گویش محلی راوری به قوطی ، حُـقّـه هم میگویند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فـلّـه ای در گویش محلی راوری به فَلّه ای ، بِـلّه ای ، میگویند ( گروهی ، دسته حمعی ) ( به چیزهایی که بسته بندی خاصی ندارد و نیاز به وزن کردن دارد ، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

لَـرْد در گویش محلی راوری به بیرونِ هر چیزی یا بیرون هر جا و مکانی ، � لَـرْد � میگویند مثلا : لَـرْدِ اتاق، یعنی بیرون اتاق بیا لَـرْد ، یعنی بیا ب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد بلایی کردن در گویش محلی راوری وقتی نسبت به جایی یاچیزی ، حس خوبی نبست ، میگویند بد بلایی کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

جِلَب در گویش محلی راوری به بچه پر انرژی و اذیت کن میگویند بچه جِـلِـبـه و به آدمهایی که رعایت مسائل عرفی و اخلاقی را نمیکنند و باعث آزار میشوند ، می ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَـد نِـسـار در گویش محلی راوری به جایی که در زمستان آفتابگیر نیست و بسیار سرد است ( مثل شمال ساختمان ) که برفها هم دیرتر آب میشوند ، بَد نِسار میگوی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگینه در گویش محلی راوری تخم مرغ یا چیزی شبیه آن در محل تخم گذاری مرغ خانگی میذارند تا مرغ آنجا تخم گذاری کنه ، اگر نگینه را بردارند ، مرغ سردر گم م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مِـکـال کردن در گویش محلی راوری با چیزی مثل آبنبات یا کَشک که راحت جویده نمیشوند ، در دهان وَر رفتن ، میگن مِکـال کردن ، یا مکالو کردن یا اینکه چیزی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِصـالـه در گویش محلی راوری به زگیل خصوصاً زگیل های روی دست که در اثر ویروس ( HPV ) به جود میاد ، اصاله یا گاهی ( ستاره ) هم میگویند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منایی در گویش محلی راوری � از منیّت گرفته شده � کسی که خودش را بدون عیب میداند و عیب دیگران را بازگو میکند یا ادای عیب دیگران را در می آورد ، میگوین ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیس در گویش محلی راوری به گوشت بدون چربی و استخوان ، سیس میگویند

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُـتـه در گویش محلی راوری به اُجاقهای قدیمی که با سوختن هیزم یا چوب استفاده میکرند ، کُته میگویند ( به اُجاقهای صحرایی هم گفته میشه )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش محلی راوری به لِه شدن چیزی ، پَج شدن میگویند مثلا ، گوجه زیر پایم پَج شد ( یعنی لِه شد )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طَـبـلـه در گویش محلی راوری به حَلب خالی ، طَبله میگویند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش محلی راوری به پاشیدن آب به طرف کسی یا چیزی ، تِـرَشّـا میگویند مثال ریختن آب به زمین و پاشیده شده به اطراف ، یا عبور ماشینها از آب باران و پ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با سلام ، چرا مثل همیشه نمیتونم پیشنهادم را بنویسم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تِرَشّا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِـلـونـدَن در گویش محلی راوری به غلطاندن ، میگن ، گِلوندَن مثلا : لاستیک ماشینم رو گلوندم و بُردم آپاراتی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُـرونـه در گویش محلی راوری به برخی چیزهای تقریبا کُرِوی شکل گرونه میگویند مثلا :به مُشت گره کرده ، گرونه مشت میگویند به کلاف کروی شکل کاموا ، گرونه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَـنـکَـنّـی در گویش محلی راوری به فلاخن ، سَنکَنی ، میگویند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَـنـکَـنّـی در گویش محلی راوری به فلاخن ، سَنکَنّی میگویند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پِتال در گویش محلی راوری به معنای آشفته ، پریشان و به هم ریخته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گویش محلی راوری به تفاله ، پفتال میگویند مثال: پفتال چایی یعنی تفاله چای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آفـاک در گویش محلی راوری به خمیازه ، گُـواف یا آفـاک میگویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رازینا در گویش محلی راوری به پله هایی که برای رفتن روی بام یا طبقه بالاتر میسازند ، رازینا میگویند اَ رازینای عشقت ما رِ تا کن رو بون عاشقی جا ما رٍ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رِکَـم در گویش محلی راوری به علامتی که آب بر روی مثلا دیوار حوض ، استخر یا دیواره کنار رودخانه که بالاترین سطح آب را نشان میدهد ، رِکَـم آب میگویند ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سهار در گویش محلی راوری ، به بوی تخم مرغ ، سار یا سهار میگویند ( به آدمی که دلچسب نیست هم ، سار ، میگویند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُوِس در گویش محلی راوری به آبستن شدن حیوانات ، اُوِس میگویند مثال : گاو ما اُوِسه ، یعنی گاو ما آبستنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش محلی راوری کسی که حرارت بدنش رفته بالا بیقرار و بی حوصله شده حالت تهوع داره صورتش گُرگُر میکنه میگه داره فِـتـوراتم میشه ( از نشئگی زیاد موا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش محلی راوری پِـنـاپَـسخُـلا ( مخفیگاه موقتی ) جایی نه چندان خوب ، تقریباً ایمن ، فقط برای دور بودن از چشم دیگران برای چند لحظه مثلا : رفته ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در گویش محلی راوری پِـنـاپَـسخُـلا ( مخفیگاه موقتی ) جایی نه چندان خوب ، تقریباً ایمن ، فقط برای دور بودن از چشم دیگران برای چند لحظه مثلا : رفته ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُـرِنْـگ در گویش محلی راوری به یک ( قاچ ) یا برشی از خربزه یا هندوانه ، بُـرِنـگ گویند به اندازه درازای خربزه یا هندوانه و عرض تقریبا سه یا چهار سان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیفه در گویش محلی راوری به محل عبور دادن کش در بیژامه و محل بستن کمربند در شلوار نیفه شلوار میگویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش محلی راوری به درخشیدن چیز برّاق میگویند برخش زدن مثال شیشه از دور برخش میزد گاهی اغراق در تمیز بودن هم از آن استفاده میکنند مثلا :ماشینم از ب ...

١