پیشنهادهای Behnam Behnamfar (٢٣)
تقس کردن ( کوچکتر و تعدیل کردن )
مسئولانه
هزینه های سربار ( به خصوص در صنعت بیمه زیاد استفاده میشه )
در بعضی جملات به معنی : اعمال ، اعمال کردن
در صنعت بیمه به معنای " برداشت از محل اندوخته بیمه نامه زندگی" است.
cash surrender value ( CSV ) : ارزش بازخریدی بیمه نامه زندگی
در مفاهیم بیمه ای : بازخرید بیمه نامه زندگی ( عمر و پس انداز )
ثبت شرکت certificate of incorporation گواهی ثبت شرکت
داد و ستد غیر قانونی ( in something illegal )
توزیع کردن ، تقسیم کردن commition splitting
شرطی ، ( گره خورده با مورد دیگری )
اخلاق ، رویه professional practice : اخلاق حرفه ای
وضعیت/ در بعضی جملات : تغییر وضعیت
مرتکب شدن
پیچاندن کسی یا چیزی
روشن کردن ، روشن ساختن
اعلام خسارت
در مقابل
سفت کردن ، محکم کردن we ties the contract by making it irrevocable to protect their creditors
به نوعی : اظهارنامه
موافقتنامه
جابجا کردن با هم، چرخاندن
لاستیک نامتقارن