پیشنهادهای Min Min (٣٠)
گذشته ها گذشته. The college football team lost every game last year, but that's ancient history now. With their new coach, they know they'll do bett ...
جزئیات، ریزه کاری ها، حواشی I don't need to know the nitty - gritty of what happened during your meeting with the client. Just tell me the main point ...
فقط دو قدم جلوی پات رو نبین. آینده نگر باش.
فلفل نبین چه ریزه؛ بشکن ببین چه تیزه!
به عدد آدم ها، راه هست برای رسیدن به خدا !!! 😁😁😁 ( فیلم مارمولک ) راه های زیادی برای رسیدن به نتیجهٔ یکسان وجود داره.
یه سگ زنده، بهتر از یه شیر مرده است.
هرکه بدخو بوَد گـه زادن هم بر آن خو است وقت جان دادن �نظامی� یا پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است. . . ( یا اصل بد نیکو نگردد زان که بنیادش بد است ...
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال یا صلاح مملکت خویش، خسروان دانند ( یا رموز مصلحت مُلک، خسروان دانند #حافظ )
سگ پیر، گلّه ای نمی شود. ( ضرب المثل لری ) ( دیگه پیر شده و نمیشه یادش داد که چطور از گلّه مراقبت کنه ) Elderly people can't change theirbehavior ...
کار امروز را به فردا میفکن.
راه ورود به قلب یک مرد، از شکمش می گذرد!
پیشگیری بهتر از درمان است.
به اتّفاق، جهان می توان گرفت ( مصرعی از غزلی از حافظ ) به اتّفاق = با اتحّاد
زبون به دهن گرفتن
I'm sick and tired of his behaviour! دیگه به اینجام رسیده از رفتارش! دیگه بریده ام از دستش!
گردن کسی انداختن ( مقصّر جلوه دادن کسی که ارتباطی به قضیه نداره! )
دور و بر، اینا !!! A week or so یه هفته اینا، دور و بر یه هفته
پا به عرصهٔ . . . نهادن
جَلدی رفتن! پریدن و رفتن! Go over to your neighbor's house and see she is at home. جَلدی برو/بپر برو خونهٔ همسایه ت و ببین خانمه خونه ست ( یا نه ) .
- یه باری از روی دوشم برداشته شد. - انگار یه چیزی روی سینه م سنگینی می کرد.
پیری جمعیّت
( برای جُرم و بزه ) کوچک، جزئی Minor crime جُرم کوچک
گوش به زنگ بودن
( آدم ) این کاره ( آدم ) آچار فرانسه ( آدم ) کاربلد He is my go - to person for everything that goes wrong in the house.
یه حسّی بهم میگه. . . به دلم برات شده که. . .
غوره نشده مویز شدن بی گدار به آب زدن گز نکرده پاره کردن
گز نکرده پاره کردن بی گدار به آب زدن بیخودی شلوغش کردن
بی قرار ( از هیجان ) روی پا بند نشدن ذوق مرگ
دلم روشنه که دلم گواهی میده که