پیشنهادهای Min Min (١٦)
I'm sick and tired of his behaviour! دیگه به اینجام رسیده از رفتارش! دیگه بریده ام از دستش!
گردن کسی انداختن ( مقصّر جلوه دادن کسی که ارتباطی به قضیه نداره! )
دور و بر، اینا !!! A week or so یه هفته اینا، دور و بر یه هفته
پا به عرصهٔ . . . نهادن
جَلدی رفتن! پریدن و رفتن! Go over to your neighbor's house and see she is at home. جَلدی برو/بپر برو خونهٔ همسایه ت و ببین خانمه خونه ست ( یا نه ) .
- یه باری از روی دوشم برداشته شد. - انگار یه چیزی روی سینه م سنگینی می کرد.
پیری جمعیّت
( برای جُرم و بزه ) کوچک، جزئی Minor crime جُرم کوچک
گوش به زنگ بودن
( آدم ) این کاره ( آدم ) آچار فرانسه ( آدم ) کاربلد He is my go - to person for everything that goes wrong in the house.
یه حسّی بهم میگه. . . به دلم برات شده که. . .
غوره نشده مویز شدن بی گدار به آب زدن گز نکرده پاره کردن
گز نکرده پاره کردن بی گدار به آب زدن بیخودی شلوغش کردن
بی قرار ( از هیجان ) روی پا بند نشدن ذوق مرگ
دلم روشنه که دلم گواهی میده که