تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسی که فقط حرف میزنه ، عمل نمیکنه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( hotsy totsy ) داف ، جذاب از نظر جنسی hotsy - totsy in English very sexually attractive: He dated a hotsy - totsy showgirl. Attractive. adorable. a ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Something that is the first of water is the finest or most exceptional quality محصول یا کالای درجه یک .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

stuff the ballot box to fill a ballot box with illegal votes or with more votes than the number of actual voters. • The politician was charged with s ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( اصلاح عامیانه ) معتاد به مواد مخدر on the needle, Slang. taking drugs by injection, especially habitually. the needle, Informal. irritating abuse; ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نارو زدن ، چغلی کسی رو کردن You are the only one who knows I did it, don't rat out

پیشنهاد
٠

هر گلی زدی به سر خودت زدی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول پول میاره

پیشنهاد
٠

معادل= با حلوا حلوا گفتن شکم سیر نمی شه ، دهن شیرین نمیشه

پیشنهاد

معادل=آش کشک خالته ،

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عدم حمایت یا پشتیبانی The government decided pull the plug of that project

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی= گنجشک رو رنگ کردن ، جای قناری فروختن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با تمام سرعت رفتن مخصوصا هنگام رانندگی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میخوام برم دستشویی

پیشنهاد
٠

باید به توالت برم

پیشنهاد
٠

دهنش بوی شیر میده

پیشنهاد
٠

مال خود رو سفت بگیر ، همسایه است رو دزد نگیر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در خونتو ببند ، همسایه رو دزد نکن

پیشنهاد
١

نقشه های کسی رو نقش بر آب کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمر چیزی یا کاری را شکستن Break the back of something or the job

پیشنهاد
٠

از آب گل آلود ماهی گرفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هی میگم نرخ، تو میگی بدوش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خربزه خوردن و پای لرز نشستن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کوره در رفتن، عصبانی شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Advice against= recommend not doing something توصیه کردن به انجام ندادن عملی Doctor advice me against carrying heavy load دکتر به من توصیه کرد بار ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Equal an amount= add up to با مقداری مساوی بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Act up= behave or function improperly درست عمل نکردن، بازی در آوردن به معنای عود کردن بیماری هم هست my migraine is acting up again میگرن من دوباره ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Act on= take an action as a result of something با توجه به اتفاقی کاری کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Account for =explain توضیح دادن ، The professor asked the students to account for their absences during the semester استاد از دانشجویان خواست دلیل غ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Abide by= respect or obey اطلاعات کردن If you want to stay at this school, you must abide by the rules

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٨

این فریزال ورب دو تا معنی داره calculate a sume =addupمحاسبه کردن مجموع مثال I added up the recipes and totaled 4500$ Add up=make sense منطقی بودن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چه بادا باد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستش نمک نداره

پیشنهاد
٠

دست بالای دست بسیار است

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اون نون رو به نرخ روز می خوره

پیشنهاد
٠

بادمجان بم آفت نداره

پیشنهاد
٠

جوینده یابنده است

پیشنهاد
٠

معادل فارسی، عروس بلد نیست برقصه میگه زمین کجه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

از من گفتن بود، بلاخره به حرف من میرسی

پیشنهاد
٠

عجب بساطیه هااا، ، ، خر بیار باقالی بار کن

پیشنهاد
٠

یه کاسه ای زیر نیم کاسه هست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ننه من غریبم در آوردن، فیلم بازی کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی ، خواب دیدی خیره

پیشنهاد
١

از این گوش شنیدن از اون گوش در کردن

١