محمد عرب دوست - جزئیات مدال‌ها

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

جدید ٢٢ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take one's place: جای کسی را گرفتن، جای کسی بودن When ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take someone's place: جای کسی را گرفتن، جای کسی بودن When ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take somebody's place: جای کسی را گرفتن، جای کسی بودن When ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing serious: I hope it's nothing serious ابراز ن ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

undoubtly: املای صحیح این واژه، undoubtedly هس ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

specificly: املای صحیح این واژه، Specifically ه ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be planning to: قصد داشتن. برنامه داشتن برای انجام ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i really don't see: I really don't see how/what/why . ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isn't there something i heard about: وقتی گوینده داره چیزی رو از حافظه ب ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isn't there something: وقتی گوینده داره چیزی رو از حافظه ب ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

going for: have been going for   مدت زمان = مد ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's been going for: ( مدت زمانی در حال انجام بودن ) ha ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have been going for: ( مدت زمانی در حال انجام بودن ) ha ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

has been going for: ( مدت زمانی در حال انجام بودن ) ha ...

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's where i'm at the moment: عبارت بسیار پرکاربرد مخصوصا در محاو ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my kid could do that: عبارت رایج و عامیانه انتقادی بچه من ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from what i can see: تا جایی که من میبینم. . .

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too much money and too little sense: پول زیاد و عقل کم ( عبارت طعنه آمیز ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

much of an opinion: عبارت much of an opinion معمولاً در ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

climate expert: هواشناس کارشناس هواشناسی

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too early to tell: خیلی زوده که تصمیم بگیریم/بگیم ( گف ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subject on: نسبت به، بسته به، بر اساس معادل سطح ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

further from the truth: دور از واقعیت It couldn't be furthe ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air disaster: سانحه هوایی فاجعه هوایی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red carpet welcome: استقبال رسمی و با شکوه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of schedule: خارج از برنامه یا خارج از زمان بندی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top of the table: صدر جدول

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go on a hike: Go hiking پیاده روی کردن ( در دشت ی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just so that you know: محض اطلاع، فقط واسه اینکه در جریان ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

line calls: در ورزش و مسابقات: line calls → تصم ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

line judge: در ورزش و مسابقات: line calls → تصم ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

floor exercise: حرکات یا ورزشی که روی زمین انجام می ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight across: احتمالا به دنبال go straight across ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go straight across: همون go straight ahead ( مستقیم برو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medallist: دارنده مدال Gold medallist Silver m ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sports star: ستاره ورزشی ورزشکار سوپر حرفه ای که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

born as: متولد شدن با نامِ . . . Muhammad A ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch the flight: به پرواز رسیدن ( به موقع ) دقیقا م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the same time as: همزمان با. . . At the same time as ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fine with: مشکلی نداشتن با. . . اوکی بودن با. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the week: در انگلیسی محاوره بریتانیایی، وقتی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch the train: به قطار رسیدن ( به موقع ) دقیقا مت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put in an offer: اصطلاح ملکی: ارائه پیشنهاد قیمتی رس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shower unit: سردوش سیستم تخلیه آب و محل دوش گرفت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transport connections: دسترسی های حمل و نقلی مثل مترو و ات ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double bedroom: اتاق خواب دو نفره

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easily apparent that: It's easily apparent that واضح است ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's easily apparent that: مسلم است که آشکار است که واضح است ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its easily apparent that: واضح است که آشکار است که مسلم است ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

house size: متراژ خانه مساحت خانه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cathedral ceiling: سقف های شیب دار بلند است که از دو ط ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holiday to: این عبارت رو داخل آبادیس ثبت کردم ت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can say that: You can say → یک اظهار نظر یا قضاوت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can tell: You can say → یک اظهار نظر یا قضاوت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can say: You can say → یک اظهار نظر یا قضاوت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go into shock: شوکه شدن، وارد شوک شدن اینجا منظور ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come up with: ایده دادن اما این ایده به نوعی دارا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cycle track: مسیر مخصوص دوچرخه ( در پیاده رو ها ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

russian far east: قسمت شرقی ( خاور دور ) از کشور روسی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get balance between: برقراری تعادل بین. . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

association for: سازمانِ. . .

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water surface: سطح آب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in difficulty: گیر افتادن، تو مخمصه/دردسر/مشکل/دشو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first heard of: were first heard of = �برای اولین ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go to somebody's rescue: They saved him → صرفاً یعنی نجاتش د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plan to: قصد داشتن، نیت کاری را داشتن I plan ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the style of: به سبکِ. . . به شیوه ی. . . He p ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring to the next stage: That brings me to the next stage ی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the best from: بیشترین بهره یا نتیجه مثبت را از چی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

often people: اغلب مردم در اینجا often به شکل صفت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the road to: در مسیرِ. . . People may fail at s ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole selection: A whole selection یک مجموعه کامل

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get angry with: قاطی کردن روی ( فرد یا چیزی ) عصبا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public view: انظار عمومی To be in public view در ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timed out: فرصت به پایان رسید وقت تمومه!

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

die of: مردن به علت He died of a virus at t ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in someones memory: به یاد کسی These films and toys are ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ballet dancing: رقص باله

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in some instances: در بعضی موارد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very end: منتهی الیه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take route: مسیر خاصی را انتخاب کردن از یک راه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mini roundbout: میدان کوچک احتمال در شهرستان ها دید ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offer a lift to: پیشنهاد دادن این که کسی را با ماشین ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take place: وقتی میگیم رخ دادن، یعنی از قبل برا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

positive trend: عبارت بسیار پرکاربرد: This is not a ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point against: نظر مخالف متضادش میشه point for T ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go for a run: معادل Go running دویدن ( برای ورزش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

point for: نظر موافق متضادش میشه point agains ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

young and old: از همه سنین پیر و جوان This game is ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

half of the field: در مسابقات دو تیمه ( مثل فوتبال، بس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dutchman: مرد هلندی و برای خانم: Dutchwoman

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swimwear: علاوه بر لباس شنا، به لباسی که موقع ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

late opening hours: ساعات کاری طولانی تر تا دیروقت The ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

road market: نوعی از بازارها که عموما دستفروش ها ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

urban beach: ساحل مصنوعی ساحلی که طبیعی نیست و د ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office space: فضای اداری، قسمت اداری

٣ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beauty treatment: امور زیبایی برای کارهای زیبایی مثل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have with: چیزی/کسی رو در کنارمون داشتن Today ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taste of much: It didn't taste of much عبارت رایجی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of all types: از همه نوعش Barbecues of all types ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one word of warning: یک نکته هشدار مهم را هم بگویم” یا: ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

round every corner: همه جا، گوشه به گوشه You can find a ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

otherwise awake: صفتی هست که برای شخصی به کار میره ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just a short car ride away: برای این مفهوم به کار میره: با ماشی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now what else: در محاوره : حالا هرچی!

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not everyone: عبارتی که اول جمله میاد و این مفهوم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pop into mouth: وقتی از اصطلاح pop into mouth استفا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel wrong: اشتباه به نظر رسیدن در بعضی موقعیت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nursery slopes: برای آموزش اسکی استفاده می شود محوط ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take over: توجه کنید که takeover به صورت سر هم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cost somebody: خرج روی دوش کسی گذاشتن It costs me ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full fee: Total cost

٥ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at all points: صرفا برای مکان استفاده نمیشه، برای ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work based learning: Apprenticeship کارآموزی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

primary teacher: معلم دوره ابتدایی و دبستان

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set the trend: چیز جدیدی را باب کردن چیز جدیدی را ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

casual basis: این عبارت، معادل دقیق فارسی ندارد ب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a job with: کسب شغل در یک مکان خاص یا با همکاری ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

which is just as well: که حالا بهتر هم هست، که خب مشکلی ه ...

٦ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make inquiries into: پرس و جو کردن، تحقیق کردن The poli ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make enquiries into: تحقیق کردن، بررسی کردن، پرس و جوی ج ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have something to hand: به دست داشتن If you are a geography ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if or when: اصطلاحی که با مفهوم احتمال شرطی در ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

internationally recognized: در سطح جهانی مورد تایید و پذیرش قرا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

only son: تک پسر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

only daughter: تک دختر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give call: زنگ زدن، تماس گرفتن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a note: توجه کنید که این دو عبارت مفهوم متف ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a note: یادداشت کردن، به خاطر سپردن توجه ک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

log fire: آتشی که طبیعی و ناشی از سوختن چوب ( ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exchange partner: در برنامه های تبادل دانشجو یا کارآم ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go away on: To leave somewhere for a reason جای ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put my feet up under me: این عبارت که صرفا هم برای متکلم وحد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drive as: ایفا کردن نقش. . . This fake neckl ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do cooking: To cook آشپزی کردن We do our own c ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haul on: کشیدن چیزی مثل طناب To haul on rope ...

٦ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

figure: معنی شخص و اشخاص هم میده و جایگاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitch: در کنار معانی دیگر، معنی شدید و زیا ...

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

read to: Read to somebody خواندن برای کسی مث ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های محمد عرب دوست