تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The paramedic predicts his impending heart attack. امدادگر حمله قلبی قریب الوقوع او را پیش بینی می کند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Aspire to= disire to I aspire to be a CEO in the next five years and I will work towards making my dream reality CEO: chief executive officer

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

collapse=pass out, faint غش کردن از حال رفتن After work, I collapsed on the sofa. بعد از کار روی مبل از حال رفتم ( دراز کشیدم ) .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Gripping= Interesting, Exciting it's an incredibly gripping film این یک فیلم فوق العاده جذاب است

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Senior moment = Moment of forgetfulness فراموشی لحظه ای . They both admit to the occasional senior moment هر دوی آنها به فراموشی لحظه ای گاه به ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Take for granted= Not value each other ارزش قائل نشدن، اهمیت قائل نشدن، بدیهی دانستن "They neglected their relationship and soon began to "TAKE ea ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I'm a spontaneous, happy - go - lucky sort of person من شخصی بی تکلف و بی خیال هستنم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

🧑🏻‍🦯Nick has found it hard to come to terms with his illness🧑🏻‍🦯

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

My mom would throw a tantrum if I wouldn’t eat

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

She throws a tantrum when she can’t have the toy she wants

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

leg of the journey gives you very little indication of what lies ahead قسمت پایانی سفر ، نشانه بسیار اندکی از آنچه در پیش رو است به شما می دهد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

budget doesn't quite stretch to= can't afford