دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢,٨٥٨
رتبه در دیکشنری
١,٤٩٧
لایک
١٤٦
دیسلایک
٢
جدیدترین پیشنهادها
٢٢ ساعت پیش
٠
مخمصه، گرفتاری، تنگنا، درد سر، هچل
١ روز پیش
٠
معطل کردن نگه داشتن/بازداشتن کسی/چیزی برای مدتی دچار وقفه کردن متوقف کردن برای مدتی
١ روز پیش
٠
پر دست انداز پر تکان پر از چاله هوایی ( در مورد هواپیما )
١ روز پیش
٠
فرم واریز
١ روز پیش
٠
to know by heart to recite from memory حفظ بودن
جدیدترین ترجمهها
٢ روز پیش
He couldn't then afford the money to go on the trip.
٠
او نمی توانست پول لازم برای رفتن به سفر را تامین کند.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.