دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢,٩٤٧
رتبه در دیکشنری
١,٤٥٨
لایک
١٤٨
دیسلایک
٥
جدیدترین پیشنهادها
٣ ساعت پیش
٠
به عنوان صفت: واقع شونده وارد شونده مرتبط مربوطه مثال: It consists of a scintillator which generates photons in response to incident radiation, . . .
٤ ساعت پیش
٠
فعل لازم یا Intransitive Verb به معنی: قابل اطلاق بودن به شامل حال . . . بودن مناسب . . . بودن
٢ روز پیش
٠
ناراحت کردن آزردن عصبانی کردن
٢ روز پیش
٠
to let something slide = توجه نکردن اهمیت ندادن از چیزی گذشتن یا گذشت کردن اغماض کردن
٢ روز پیش
٠
1 - خفه شده ( به دلیل گرفتگی گلو یا نبود هوا ) ، نفس کسی بریده شده، نفس کسی بند آمده 2 - شوکه شده، بسیار متعجب شده
جدیدترین ترجمهها
١ روز پیش
Several layers of atmosphere encompass the planet.
٠
چندین لایه از اتمسفر سیاره را احاطه نموده است.
٢ روز پیش
Be thankful for what you have. You'll end up having more.
٠
نسبت به داشته هایت شکرگزار باش. تو در نهایت بیشتر خواهی داشت.
٥ روز پیش
I will brief you on what was discussed in the meeting this morning.
٠
از آنچه صبح امروز در جلسه بحث شد، خلاصه ای را به شما خواهم گفت.
٥ روز پیش
It took me some time to undergo the metamorphosis from teacher to lecturer.
٠
مدتی وقت گرفت تا تغییر/دگرگونی از معلمی به استادی را تجربه کنم/به خود هموار کنم/به خود ببینم.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.