تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 همیشگی و ثابت ۲ منظم و مرتب ۳ واقعی، به تمام معنا ۴ معمولی، عادی ۵ باقاعده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ ) تنبیه و مجازات کردن ۲ ) صدمه زدن، خسارت زدن، اسیب زدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

حرکت دادن، به جلو راندن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

صدای بلند و گوش خراش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مهربان و کار راه بنداز

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

به زور جا داده شده Push into a small space مثال: The newspapers were all stuffed into the drawer

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریفته کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

To pay apart of the total

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اماده کردن کارهای مورد نیاز برای ارائه و سخنرانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

A person who gives information about the company to the media

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پاداش و مزایا کار که علاوه بر حقوق داده میشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسی که با دیگران و بقیه مردم همکاری و رابطه خوبی داره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A career starts to become very successful

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Start a career

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Exhausted به شدت خسته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Goes bad quickly; cheese, fish

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Get stronger

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Have a bad effect on