پیشنهادهای رهگذر (١٠,٢٨١)
با کسی گرم گرفتن با کسی خوش و بش کردن
باهاش گرم نگیر
نقش قربانی بازی کردن ننه من غریبم بازی درآوردن
به خودت بیا نقش قربانی رو بازی نکن بسه دیگه ننه من غریبم بازی در نیار
شارژ گوشیم داره تموم میشه
نفس گرفتن
جوش نیار
جوش آوردن از کوره در رفتن شاکی شدن عصبی شدن کنترل از دست دادن داد زدن شوکه شدن
چرت و پرت تحویل من نده چرت و پرت نگو مزخرف نگو
خودتو به مریضی نزن
خود را به مریضی زدن زنگ بزن به محل کارت، بگو مریضی نمیتونی بیای سر کار
آبروی کسی ریختن
دیگه طاقت ندارم
خیلی خوش گذشت
همیشه دقیقه نود کنسل می کنه
از دستش خسته شدم
خوره ی ورزش
من که سر در نیاوردم
منو دست ننداز
خودمو به آب و آتیش میزنم
خودت خودتو بیچاره ( بدبخت ) کردی
پُز نده
بدون هیچ هزینه ای بدون قید و شرط
یه آدم دیگه کس دیگه ای شخصی غیر از خود واقعی
از خودخواهی یا غرورم بگذرم خودمحوری رو بذارم کنار
هیچ ارزونی بی علت نیست هیچ مفتی بی دلیل نیست
خاص و ویژه ی جایی بودن خاص یک منطقه بودن متعلق به جایی بودن
چیزی را از روی ظاهر پذیرفتن چیزی را آنگونه که به نظر می رسد پذیرفتن
به دنبال توجه بودن
وداع احساسی وداع پرشور
دیگه حس و حالش ندارم دیگه ازم گذشته دیگه توانش ندارم
برگهای پاییزی
برو دنبال زندگیت سرت تو کار خودت باشه
در شأن و حد تو نیست
خودمونی شدن
انرژی زنانه
رسوا کردن بدنام کردن
کسی را جلوی بقیه رسوا یا بدنام کردن
بازسازی کردن یک خانه قدیمی
تزیین کردن مرتب کردن
فریاد زدن
ادا درآوردن تقلید کردن
موهامو باز می ذارم موهامو نمی بندم
تنبل نباش
موهامو می بندم موهامو جمع میکنم موهامو بالا می دم
از برنامه عقب موندم
تپش قلب گرفتن دچار تپش قلب شدن
بشوره ببره
نسبت به چیزی خونسرد بودن
بزن بره بالا سر بکش