تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شورش . . هنجارشکنی . . آشفتگی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشکن. ناگسستنی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناگسستنی. نشکن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منطقه ای در امریکا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای سپاسگزارم در زبان اسپانیایی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام دیگری برای میمون یا شامپانزه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

با توجه به متنی که تو کتاب The study of language نوشته جورج یول وجود داره باید به معنای خلاقیت باشه Productivity =creativity =open endedness

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از اینجا برو. . . از اینجا برو بیرون

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای نزدیک آوردن He drew up a chair

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضعیف شدن یا کم شدن نور Lowering the lamp

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

روی آوردن. تغییر دادن He was enrolled as a barrister but turned to literature.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

God is of bounty abounding خداوند دارای فضل عظیم است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

با فعل drop به معنای وزن Most people find they have to walk at least an hour a day to drop pounds بیشتر مردم متوجه شدند که مجبورند حداقل یک ساعت در ر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای اضاف وزن یا چاق شدن It gives you a better chance of winning the battle of the bulge به شما شانس بهتری در بردن نبرد چاقی میدهد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با حرف اضافه up به معنای : درست درامدن. سر جمع کردن. به هم افزودن با حرف اضافه up to به معنای: معنی دادن . بالغ شدن بر. حاکی بود. رسیدن به. قابل قبول ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

با حرف اضافه off به معنی رفتن و پیاده شدن Shaken by the wild ride, passengers quietly filled off. مسافران بر اثر تکان های رانندگی بد به آرامی و به ت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با حرف تعریف the به معنی وسیله نقلیه مثل موتور . ماشین و. . . He thought back to the ride not taken with his friend. او به ماشینی که با دوستش سوار ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسیله نقلیه مانند موتور و ماشین و . . . He thought back to the ride not taken with his friend. او به ماشینی که با دوستش سوار نشده بود فکر کرد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دولا شدن یا کردن بر اثر چیزی. . double up with stomachache

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

!The whole nine yards کاملا. همه چیز. تا آخرش. . . . Go to the whole nine yards سنگ تمام گذاشتن. تمام تلاش خود را کردن. خود را به آب و آتش زدن. هر ج ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١١

به معنی صرف نظر کردن هم میشه Women should skip the high heels

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Try some of these healthful pick - me - ups موارد محرک/ موارد انرژی زا