دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٦,٥٨٩
رتبه
رتبه در دیکشنری
٧١٦
لایک
لایک
٦١٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٦

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٢
رتبه
رتبه در بپرس
٩,٨٩٧
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

مضرات طولانی در واحد زمان ( با بار منفی ) مثل بیماری، کمبود

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

حریفی کردن، حریفانه رفتار کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
دیدگاه
٠

هاپولی کردن. مثلا: The puppet warlord was stripped of custody over the lands he once sought to steal.

تاریخ
٢ هفته پیش
دیدگاه
٠

در رابطه با شخص: کسی که درک درستی نداره. در رابطه با نظرات و راه حل ها: اونایی که خوب سنجیده نشدن. نزدیک به shallow

تاریخ
٤ هفته پیش
دیدگاه
٠

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "در رفتن": evade: به معنی در رفتن ( مترکز بر مایل نبودن یا پیچوندن ) مثلا: بچه تنبلی که تکالیفش رو پیچونده. elude: ...

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
It remained very difficult to procure food, fuel and other daily necessities.
دیدگاه
٠

تدارک دیدن غذا، سوخت و ملزمات دیگر روزانه ( همچنان ) خیلی سخت ماند.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He would take two aspirin and sprawl out on his bed.
دیدگاه
٠

او دو آسپرین می خورد و روی تختش ولو می شد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
I had to fight my way through the milling crowd.
دیدگاه
٠

مجبور بودم از میان جمعیت پرسه زن راهم را باز می کردم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He resigned after his implication in a sex scandal.
دیدگاه

او بعد از ارتباط غیر مستقیمش در آبروریزی جنسی استعفا داد

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Staffing levels had already been cut to the bone .
دیدگاه
٠

اون موقع میزان نیرو گیری به حداقل رسیده بود

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.