دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٤,٠٧٥
رتبه
رتبه در دیکشنری
١,٠٧٦
لایک
لایک
٣٦٥
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٢٥

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٢
رتبه
رتبه در بپرس
٩,٨٥٨
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

سه کلمه شبیه به هم به معنی "دور شدن از سوژه" wander off: دور شدن به طور فیزیکی از جهت، محلی یا تصمیمی به طور غیر عمدی. stray: دور شدن از یک موضوع ی ...

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

( درخواست، پیشنهاد یا اقدام برای ) خواست "خود" را به نتیجه رساندن. کلمه ای قابل بکارگیری در زمینه پیشنهادات خرید، دستورات ، انجام اقدامات دلخواه و . ...

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

هم خانواده با کلمه army به معنی ارتش

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

معادل دقیق نیست همینه که این کلمه انقدر راحت وارد فارسی شده.

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

دو معنی دارد: 1. انجام عملی به طور جمعی ( The team made concerted efforts ) 2. انجام عملی با پشتکار ( her concerted efforts )

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ روز پیش
متن
I had to fight my way through the milling crowd.
دیدگاه
٠

مجبور بودم از میان جمعیت پرسه زن راهم را باز می کردم.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He resigned after his implication in a sex scandal.
دیدگاه
٠

او بعد از ارتباط غیر مستقیمش در آبروریزی جنسی استعفا داد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Staffing levels had already been cut to the bone .
دیدگاه
٠

اون موقع میزان نیرو گیری به حداقل رسیده بود

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Three burly toughs elbowed their way to the front.
دیدگاه
٠

سه مرد گردن کلفت با آرنج ( هل دادند و از میان جمعیت ) به جلو رفتند

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
John was reading with engrossment.
دیدگاه
٠

جان با "تو بهر رفتگی" داشت می خواند.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.