دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
دو کلمه شبیه به هم: Intrusion: قطع کردن ( متمرکز بر بی ربط خود را وسط انداختن ) interruption: قطع کردن ( متمرکز بر ایجاد وقفه، حتی برای قطعی برق و غ ...
دو کلمه شبیه به هم: Intrusion: قطع کردن ( متمرکز بر بی ربط خود را وسط انداختن ) interruption: قطع کردن ( متمرکز بر ایجاد وقفه، حتی برای قطعی برق و غ ...
موضوعات، خدمات و مفاهیمی که مربوط به گروه محدود و خاصی می شود.
بیرون زدن ( Chemical discharge ) تخلیه ( Electrical discharge ) ترخیص ( Patient discharge )
4 کلمه شبیه هم همگی به معنی گشت زدن roam: گشت زدن ( آزادانه، بی هدف، در ناحیه ای باز و بزرگ ) meander گشت زدن ( آرام، فراغانه، مسیر غیر مستقیم ) mi ...
جدیدترین ترجمهها
او دو آسپرین می خورد و روی تختش ولو می شد.
مجبور بودم از میان جمعیت پرسه زن راهم را باز می کردم.
او بعد از ارتباط غیر مستقیمش در آبروریزی جنسی استعفا داد
اون موقع میزان نیرو گیری به حداقل رسیده بود
سه مرد گردن کلفت با آرنج ( هل دادند و از میان جمعیت ) به جلو رفتند