دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٦,٥٨٩
رتبه در دیکشنری
٧١٦
لایک
٦١٤
دیسلایک
٣٦
جدیدترین پیشنهادها
١ هفته پیش
٠
مضرات طولانی در واحد زمان ( با بار منفی ) مثل بیماری، کمبود
١ هفته پیش
٠
حریفی کردن، حریفانه رفتار کردن
٢ هفته پیش
٠
هاپولی کردن. مثلا: The puppet warlord was stripped of custody over the lands he once sought to steal.
٢ هفته پیش
٠
در رابطه با شخص: کسی که درک درستی نداره. در رابطه با نظرات و راه حل ها: اونایی که خوب سنجیده نشدن. نزدیک به shallow
٤ هفته پیش
٠
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "در رفتن": evade: به معنی در رفتن ( مترکز بر مایل نبودن یا پیچوندن ) مثلا: بچه تنبلی که تکالیفش رو پیچونده. elude: ...
جدیدترین ترجمهها
٣ هفته پیش
It remained very difficult to procure food, fuel and other daily necessities.
٠
تدارک دیدن غذا، سوخت و ملزمات دیگر روزانه ( همچنان ) خیلی سخت ماند.
٣ ماه پیش
He would take two aspirin and sprawl out on his bed.
٠
او دو آسپرین می خورد و روی تختش ولو می شد.
٤ ماه پیش
I had to fight my way through the milling crowd.
٠
مجبور بودم از میان جمعیت پرسه زن راهم را باز می کردم.
٦ ماه پیش
He resigned after his implication in a sex scandal.
-١
او بعد از ارتباط غیر مستقیمش در آبروریزی جنسی استعفا داد
٦ ماه پیش
Staffing levels had already been cut to the bone .
٠
اون موقع میزان نیرو گیری به حداقل رسیده بود
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.