دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "در رفتن": evade: به معنی در رفتن ( مترکز بر مایل نبودن یا پیچوندن ) مثلا: بچه تنبلی که تکالیفش رو پیچونده. elude: ...
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "در رفتن": elude: به معنی در رفتن ( متمرکز بر زرنگی و مهارت ) مثلا: یک مجرم که گرفتنش سخت باشه، یا یه مطلب که فهمیدن ...
دو کلمه شبیه به هم: Intrusion: قطع کردن ( متمرکز بر بی ربط خود را وسط انداختن ) interruption: قطع کردن ( متمرکز بر ایجاد وقفه، حتی برای قطعی برق و غ ...
دو کلمه شبیه به هم: Intrusion: قطع کردن ( متمرکز بر بی ربط خود را وسط انداختن ) interruption: قطع کردن ( متمرکز بر ایجاد وقفه، حتی برای قطعی برق و غ ...
موضوعات، خدمات و مفاهیمی که مربوط به گروه محدود و خاصی می شود.
جدیدترین ترجمهها
تدارک دیدن غذا، سوخت و ملزمات دیگر روزانه ( همچنان ) خیلی سخت ماند.
او دو آسپرین می خورد و روی تختش ولو می شد.
مجبور بودم از میان جمعیت پرسه زن راهم را باز می کردم.
او بعد از ارتباط غیر مستقیمش در آبروریزی جنسی استعفا داد
اون موقع میزان نیرو گیری به حداقل رسیده بود