دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٥,١٦٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٨٧٦
لایک
لایک
٤٧٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٢
رتبه
رتبه در بپرس
١٠,١٠٨
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
١

دو کلمه شبیه به هم: Intrusion: قطع کردن ( متمرکز بر بی ربط خود را وسط انداختن ) interruption: قطع کردن ( متمرکز بر ایجاد وقفه، حتی برای قطعی برق و غ ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

دو کلمه شبیه به هم: Intrusion: قطع کردن ( متمرکز بر بی ربط خود را وسط انداختن ) interruption: قطع کردن ( متمرکز بر ایجاد وقفه، حتی برای قطعی برق و غ ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

موضوعات، خدمات و مفاهیمی که مربوط به گروه محدود و خاصی می شود.

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

بیرون زدن ( Chemical discharge ) تخلیه ( Electrical discharge ) ترخیص ( Patient discharge )

تاریخ
٢ هفته پیش
دیدگاه
٠

4 کلمه شبیه هم همگی به معنی گشت زدن roam: گشت زدن ( آزادانه، بی هدف، در ناحیه ای باز و بزرگ ) meander گشت زدن ( آرام، فراغانه، مسیر غیر مستقیم ) mi ...

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He would take two aspirin and sprawl out on his bed.
دیدگاه
٠

او دو آسپرین می خورد و روی تختش ولو می شد.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
I had to fight my way through the milling crowd.
دیدگاه
٠

مجبور بودم از میان جمعیت پرسه زن راهم را باز می کردم.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He resigned after his implication in a sex scandal.
دیدگاه

او بعد از ارتباط غیر مستقیمش در آبروریزی جنسی استعفا داد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Staffing levels had already been cut to the bone .
دیدگاه
٠

اون موقع میزان نیرو گیری به حداقل رسیده بود

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Three burly toughs elbowed their way to the front.
دیدگاه
٠

سه مرد گردن کلفت با آرنج ( هل دادند و از میان جمعیت ) به جلو رفتند

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.