دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٦,٢٩٤
رتبه
رتبه در دیکشنری
٧٣٣
لایک
لایک
٥٨٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٤

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٢
رتبه
رتبه در بپرس
١٠,١٨٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "در رفتن": evade: به معنی در رفتن ( مترکز بر مایل نبودن یا پیچوندن ) مثلا: بچه تنبلی که تکالیفش رو پیچونده. elude: ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "در رفتن": elude: به معنی در رفتن ( متمرکز بر زرنگی و مهارت ) مثلا: یک مجرم که گرفتنش سخت باشه، یا یه مطلب که فهمیدن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
١

دو کلمه شبیه به هم: Intrusion: قطع کردن ( متمرکز بر بی ربط خود را وسط انداختن ) interruption: قطع کردن ( متمرکز بر ایجاد وقفه، حتی برای قطعی برق و غ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

دو کلمه شبیه به هم: Intrusion: قطع کردن ( متمرکز بر بی ربط خود را وسط انداختن ) interruption: قطع کردن ( متمرکز بر ایجاد وقفه، حتی برای قطعی برق و غ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
١

موضوعات، خدمات و مفاهیمی که مربوط به گروه محدود و خاصی می شود.

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ روز پیش
متن
It remained very difficult to procure food, fuel and other daily necessities.
دیدگاه
٠

تدارک دیدن غذا، سوخت و ملزمات دیگر روزانه ( همچنان ) خیلی سخت ماند.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He would take two aspirin and sprawl out on his bed.
دیدگاه
٠

او دو آسپرین می خورد و روی تختش ولو می شد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
I had to fight my way through the milling crowd.
دیدگاه
٠

مجبور بودم از میان جمعیت پرسه زن راهم را باز می کردم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He resigned after his implication in a sex scandal.
دیدگاه

او بعد از ارتباط غیر مستقیمش در آبروریزی جنسی استعفا داد

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Staffing levels had already been cut to the bone .
دیدگاه
٠

اون موقع میزان نیرو گیری به حداقل رسیده بود

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.