پیشنهادهای سپیده (٢٥)
١٦
١ روز پیش
٠
در متنی که من ترجمه می کردم، این اصطلاح در معنی �به شدت رونق پیدا کردن� و �پرطرفدار و فراگیر شدن� به کار رفته بود.
١ روز پیش
٠
دعوا؛ کشمکش؛ درگیری ( هزاره )
١ هفته پیش
٠
مقصود خود را بیان کردن؛ نظر خود را ابراز کردن ( هزاره )
٣ هفته پیش
٠
کسی را سرکوب کردن؛ کسی را تخریب کردن
٧ ماه پیش
٠
روال روزانه
٧ ماه پیش
٠
سرخوش
٨ ماه پیش
٠
دایره ی نزدیکان
١٠ ماه پیش
٠
مسیر هموار
١١ ماه پیش
١
تحقیرآمیز با کسی صحبت کردن
١١ ماه پیش
١
ارزش شخصی
١١ ماه پیش
٠
ترتیبش را دادن، جور کردن چیزی، ترتیبی دادن
١ سال پیش
٠
هوشیار، گوش به زنگ
١ سال پیش
٠
مطبخ
١ سال پیش
١
حاکی از رضایت
١ سال پیش
-٢
امتیاز داشتن ( نسبت به بقیه )
١ سال پیش
٣
تحت تأثیر قرار دادن
١ سال پیش
٣
صندلی کیسه ای
١ سال پیش
٠
سرزنش کردن
١ سال پیش
٠
کهنه کار
١ سال پیش
٠
منظم، یکنواخت
١ سال پیش
١
ساده، ابتدایی
١ سال پیش
٥
درجه یک، ممتاز