تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

قرار احضار زندانی به منظور رسیدگی به قانونی بودن بازداشت او

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سخن آخر

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سهم خود را ادا کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بسته به متن، می تونه معنی �نوک تیز کردن� هم بده. مثلاً در مورد قلم مو.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرحرارت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبول کردن؛ پذیرفتن؛ تن دردادن؛ به گردن گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

منطقی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاقه؛ شوق ( به نقل از هزاره )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( در موارد خاص در متن ) به معنای چیزی بودن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشانه ی مثبت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متنی که من ترجمه می کردم، این اصطلاح در معنی �به شدت رونق پیدا کردن� و �پرطرفدار و فراگیر شدن� به کار رفته بود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دعوا؛ کشمکش؛ درگیری ( هزاره )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقصود خود را بیان کردن؛ نظر خود را ابراز کردن ( هزاره )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را سرکوب کردن؛ کسی را تخریب کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روال روزانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرخوش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دایره ی نزدیکان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسیر هموار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تحقیرآمیز با کسی صحبت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارزش شخصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترتیبش را دادن، جور کردن چیزی، ترتیبی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوشیار، گوش به زنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مطبخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حاکی از رضایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

امتیاز داشتن ( نسبت به بقیه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تحت تأثیر قرار دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

صندلی کیسه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرزنش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کهنه کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منظم، یکنواخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ساده، ابتدایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

درجه یک، ممتاز