پیشنهادهای مجید ترکستانی (٢٥)
هازمان
پُرینش، چَپیره، تن شمار، مردمگان
پَژاره ( کُردی )
دادگو - دادگزار - دادپرداز - دادسپار ( وکالت ) داد در وَتپار ( عبارت ) های بالا به چم قانون می باش. گزار از کارواژه ی گزاردن به جم انجام دادن همچو ...
پشتواره
جنگ افزار، رزم افزار، جنگاچ، رزماچ، آیُود، جنگینه، رزمینه
درپناه خدا - به خدا سپردن
پیغان و پیمان
دیریاز دراز، دیریاز. "دیریاز" از "دیر" و "یازنده" رویهم میشود "دیرنده" و "دیرکشنده". در ایوان شاهی شبی دیریاز / به خواب اندرون بود با اَرنَواز ( فرد ...
"وَتپار" دیسُول ( فرمول ) = دیسیده از دو بخش "وَت" رخسار دیگری از وات، واک، واج و واژ به معنی حرف "پار" به معنی بخش، پاره و تکه. و روی هم به معنی بخ ...
وَگیز دیسُول ( فرمول ) : از تبری"وَگ" پسوند کِهِش ( کوچک سازی ) " ایز"
قورباغه واژه ای پارسی است و نیازی به برابرنهاده و هاوَند ( معادل ) ندارد. همریشه است با لری و لکی " قُروا و کُرواخه" و کُردی بق، ژاژا بَق یا ژوژا بَه
نرماده
مِراچِن دیسُول ( فرمول ) = واژ به واژ " مرد - زن" دیسیده از "مِرا" ( در اردستانی، نایینی، نطنزی ) به معنی مرد همریشه با پارسی "میر" ( به معنی سرور و ...
فَرآشان
پَرتُوانِه
دایَن داین نامه:تزنامه، رساله شیوه ی ساخت: از پارسی کهن/اوستایی "دا" ( to give, grant, put ) "ی" خودآوای میان هِشت پسوند صفت ساز "ن" که در واژگان بس ...
بَژنا ( ممتاز ) ، خوب گون ( هُوگُون، پهلوی ) ، برجسته، اَبَرمَند
تک و تاخت، پَتاک ( از پتاکیدن ) ، بَرتمِش ( از برتمیدن )
سازشگری، باهم ساختن را نیز به برابرنهاده تان بیفزایید باسپاس
لگام . . . . . از لگامیدن ( ترمز کردن )
کَندایی ( =کهانت ) کَندا ( کاهن ) سرچشمه:صحاح الفارس، بندهش ( اوستا )
کَندا سرچشمه:بن دهش ( اوستا ) ، صحاح الفارس پرژن ( نقد ) : کدبان ( اقای ) علی سیریزی ازیز و ارجمند، مغ و آتروان و آخوند و کشیش هیچ پیوندی با کاهن ند ...
پرماتیار=امپراتور، emperor پرماتگان؛پرماتیاری=امپراطوری, impire پیشنهاد های بالا از ستاک" پَرماتِه یا پرماتی" می باشد . . . که رخسار دیگری از واژه ی ...
اگر برای نوشتار و سخنی یا نژادی یا مورد هایی از این دسته می خواهیم سورسی معرفی نماییم می توانیم از واژگان " بنمایه، بُنوان، سرچشمه، آبشخور، خاستگاه ...