پیشنهاد‌های بابک پاکدامن (١٣٥)

بازدید
٦٢
تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

گُت یا گُوت در گویش آذری زبان پهلوی به چیم ( معنی ) تَه، و نشیمنگاه یا باسَن نیز می باشد و به گمان می رسد که این واژه پهلوی همراه با پسوند - وَند که ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

ساگ: افراشته، ایستاده؛ پایه، ساق؛ و از این رو دارای چیم تندرست، و شاداب نیز شده است، چه ما هنوز هم در گفتگو یا پرس و جوی درباره تندرستی، می پرسیم تند ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

به رای من واژه ساگ به چیم ( معنی ) ایستاده و افراشته است و از این رو به چیم دویُم تندرست و شاداب و سرپا نیز به کار رفته است چرا که آن کسی که بیمار اس ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

سُوزی نام تورکی نیست و بهتر است بدانیم که یک نام پهلوی است از بون سُوختن یا سوختن ( سُوز - یا سوز - ) . چون هنگام برداشت و یا برش خوردن چشم ها را می ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

سوغان گویشی آذری از سوگان است از بون سوگیدَن یا سوگیتَن ( سوگ - ) ، چون هنگام برش دادن چشم ها را به اشک ریختن وا می دارد برای همین سوگان نامیده شده و ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

در آذربایجان به آبگوشت شوربا نمی گویند و شوربا مواد خود را دارد و آبگوشت مواد خودش را. در آبگوشتی که مردم آذربایجان می خورند و نام پهلوی دارد نخود و ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

کوفته شُونی ( نوعی ) خوراکی گوشتی و آیینی است که نام پهلوی دارد از بون کوفتَن ( کوب - ) : زدن سخت کوبدار: کوبیدنی کوبین: کوبیدنی کوبیگ یا کوبیک: کو ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

ایرماگ واژه پهلوی است و تا آنجا که به یاد دارم به چیم دوستار و دوست دارنده است و پینار نیز واژه پهلوی است به چیم بیرون زدن آب از زمین با جوشش که همان ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

ویسی کردن در کتاب دیکشتری هوشمند زبان پارسی پهلوی نوشته مک کنزی و چاپ دانشگاه گوتینگن آلمان به چیم مخابره کردن آمده است و اگر ویسی کردن: مخابره کردن ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

در کتاب دیکشنری هوشمند زبان پارسی پهلوی ویسی کردن به چیم مخابره کردن آمده است.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

شاید پینارتَن یا پیناردَن یا پیناریتَن یا پیناریدَن ( پینار - ) یک کردبون ( مصدر ) در زبان پهلوی باشد چرا که واژه های همخانواده از این کردبون در ایرا ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

چینار یا چنار واژه پهلوی است چه بر پایه سخن مرضیه دیگر واژه های هم خانواده آن در آذربایجان و قرقیزستان که هر دو بخشی از ایران هخامنشی بودند و جمهوری ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد

ویسی کردن در دیکشنری پارسی پهلوی آمده است و ریشه کهن و تاریخی دارد ولی آوابان؟ من ندیده ام. بهتر است برای پاسداری از پیوستگی زبانی از واژگان کهن به ج ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

شیردَن یا شیریدَن ( شیر - ) : لذّت بردن شیردار: لذت بردنی، خوشایند شیرین: لذّت بردنی، خوشایند شیریک یا شیریگ: لذّت بردنی، خوشایند؛ بسته به لذّت بردن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به گمان می رسد که دامار همان دَمار است و دَم همان نفس است و آر از بن آوردن ( آر - ) . دَمار در زبان پهلوی همان رَگ ( خونی ) است که امروزه در جای جای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کورَک یک واژه تورکی نیست و یک واژه پهلوی است و خوانش دیگر واژه کولَک یا کولَگ و کوتاه شده آن کول است. البته هم میهنانی که این واژه را تورکی می خوانند ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان پهلوی یک واگ ( حرف ) با نشانه ای مانند د یا یک دندانه ساده نماینده واگهای کنونی ی، ج، گ، و نیز د می تواند باشد. از این روی، تو"ی" و تو"گ" می ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان پهلوی یک واگ ( حرف ) با نشانه ای مانند د یا یک دندانه ساده نماینده واگهای کنونی ی، ج، گ، و نیز د می تواند باشد. از این روی، تو"ی" و تو"گ" می ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به باور من قارین دگردیس شده واژه پهلوی گارین می باشد از بون گاردَن یا گاریدَن یا گارتَن یا گاریتَن ( گار - ) : باد کردن، نفخ کردن گاردار: باد کننده، ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قیقاناخ یا قیقاناق یک واژه تورکی نیست و با خایَگینه یا خاگینه دیگر بخش های ایران نیز یکسان نیست و خایَگینه به هر گونه خوراک پخته شده با تخم مرغ به هم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گانیدَن ( گان - ) و یا گاندَن ( گان - ) به زبان پهلوی باید به چیم افزودن و افزاییدن باشد. این واژه اکنون شاید دیده یا شنیده نمی شود، ولی از واژگان بر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیلدَن یا بیلتَن یا بیلدیدَن یا بیلدیتَن ( بیل - ) : روی زمین پهن کردن، روی زمین گسترش دادن، خواباندن؛ روی زمین گسترش یافتن، روی زمین پهن شدن، خوابید ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیردَن یا بیرتَن یا بیریتَن یا بیریدَن ( بیر - ) : روی زمین گسترش یافتن، روی زمین پهن شدن، خوابیدن بیردار: خوابنده، روی زمین گسترش یابنده؛ خوابیدنی، ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نام پهلوی با گویش آذری همان بلدرچین است که از دید شیوه نگارش واژه نیز درستتر به گمان می رسد. بیلدیرچین نام پهلوی پرنده ای است که چیزهای خوابنده یا گس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیلدیرچین با این شیوه خوانش در آذربایجان ایران گفته می شود، و در جمهوری آذربایجان و تورکیه نوشته و خوانده می شود. در ایران بلدرچین هم بسیار به کار بر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لاچین یا معرب آن لاجین یک واژه پهلوی است از دو بخش لا در اینجا به چیم ( معنی ) میانه دو چیز و چین از بن چیدن ( چین - ) به چیم گرفتن و ( بیرون ) کشیدن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بالیقچین نام یک پرنده شکاری ماهیگیر است. این نام که برخی آن را تورکی می پندارند یک نام پهلوی است، چگونه؟ بال یک نام پهلوی است برای اندام جنبندگی جانو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بالیق دگردیس شده واژه بالیگ است و بالیگ یک نام و هم زاب ( صفت ) پهلوی است که از واژه بال یا همان اندام جنبش پرندگان و آبزیان و پسوند - یگ ساخته شده ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گووَرچین شاید یک نام پهلوی با گویش آذری باشد که از دو بخش گو و وَرچین از بون وَرچیدَن ( وَرچین - ) ساخته شده است. نامی که با آن در آذربایجان، کبوتر ر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کَنال واژه پهلوی است که به زبان هند و اروپایی انگلیسی راه یافته است و از بن کَن - و کَندَن یا کَنتَن و پسوند - ال ساخته شده و به چیم ( معنی ) مجرا اس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به گمان می رسد قوجا تورکی شده گوجاک یا گوجاگ است و گوجاگ به چیم ( معنی ) تحلیل رونده است که شاید این تحلیل رفتن کمی باشد و شاید کیفی باشد و شاید به ه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به باور من هوگیدن یا هوگیتَن ( هوگ - ) یک فعل پهلوی بوده است و مشتقات آن به صورت خوجا ( معرب هوگاگ یا هوگاک ) ، خوجین ( معرب هوگین ) ، خوجان ( معرب ه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بهتر نیست بکوشیم تا در نگارش نمونه های کاربری واژگان از دشنام و بدگویی درباره دیگران بپرهیزیم؟ که ایرانی پندار و گفتار و کردارش باید نیک باشد. مردم آ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گورچین با همین شیوه خوانش آن یک واژه پهلوی است از بن گورچیدَن و گورچیتَن ( گورچ - ) که من معنای آن را نمی دانم ولی یافته هایی از نام های مناطق جغرافی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به گمان می رسد که واژه گورچَک یا گوچَگ یک واژه پهلوی است از بن پهلوی گورچیدَن یا گورچیتَن ( گورچ - ) ، چه دیگر واژه های همبون و همخانواده این واژه در ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوجاوَند معرّب یک واژه پهلوی است که از دو بخش خوج: معرّب هوگ با چیم ( معنی ) خوک ( چارپایی که پیش از اسلام نماد زایندگی و برکت بوده است ) و آوَند یا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوجادوی به گمان می رسد که یک واژه پهلوی است و از دو بخش خو و جادوی ساخته شده است. هو و خو و خ و خی در زبان پهلوی دارای چیم ( معنی ) خوب و خوش می باشن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوجه شاید خواجه نباشد و معرّب هوگَگ باشد، یک واژه پهلوی از بن هوگیدَن ( هوگ - ) با چیم ( معنی ) مبارک کردن، برکت بخشیدن. هوگَک یا هوگَگ یک واژه پهلوی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوجین معرّب واژه پهلوی هوگین است و به چیم ( معنی ) برکت بخشیدنی و مبارک کردنی است و از بن هوگیدَن یا هوگیتَن ( هوگ - ) ریشه گرفته است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوجا در نزدیکی تبریز نام یک بخش است که مرکز آن هریس است و در نامگذاری رسمی و اداری خواجه نامیده می شود. من به طور شخصی اطلاعی درباره این که نام تاریخ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوجان معرَّب هوگان با چیم ( معنی ) برکت بخشنده، مبارک کننده، و متبرّک است از بون هوگیدَن ( هوگ - ) با چیم برکت بخشیدن و مبارک کردن. برای آگاهی بیشتر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان پهلوی هوگَستَن یا هوگیهَستَن ( هوگیه - ) به چیم ( معنی ) مبارک و خُجسته بودن است که از بُن هوگ یا همان خوگ یا خوک ساخته شده است که نماد زایند ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خَلیدَن ( خَل - ) : فرو رفتن، رخنه کردن خَلدار: فرو رفتنی، رخنه کردنی خَلین: خَلدار خَلیگ: خَلدار، به خلیج معرّب شده است خَلیدار: فرو رونده، رخنه کنن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاکیختَن ( پاکیز - ) : پاک کردن پاکیزدار: پاک کردنی پاکیزین: پاک کردنی پاکیزیگ: پاک کردنی پاکیختار: پاک کننده پاکیزیدار: پاک کننده پاکیزاک یا پاکیزاگ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تَریختَن ( تَریز - ) : تَر کردن تَریزیدَن ( تَریز - ) : تَر کردن تَریزدار: تَر کردنی تَریزین: تَر کردنی تَریزیگ: تَر کردنی تَریختار: تَر کننده تَریزی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تَر: نمناک تَر: پسوند زاب ( صفت ) برتر، مانند تَرتَر: نمناک تر و نام شهری در جمهوری آذربایجان تَر: از یک سوی چیزی به سوی دیگر همان چیز، تَرا در فارسی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سودافتَن ( سوداپ - یا سوداب - یا سوداو - ) : سود به دست آوردن، به سود رسیدن، سود کردن سودابدار یا سوداپدار یا سوداودار: سود کردنی، سود به دست آوردنی، ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یارپاق در زبان آذری به معنی برگ است و در زبانهای تورکیه و تورکمن به صورت یاپراق درآمده است و شاید بالعکس. نکته ای که برای من جالب است این است که برگه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

ما در زبان تورکی پسوند اق نداریم و آنچه در گاچاگ داریم که به قاچاق دگردیس شده، بیشتر پهلوی به نظر می رسد تا تورکی ( به قاچاق یا گاچاگ نگاه کنید ) . ا ...