دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١,٥١٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٢,٣٩٨
لایک
لایک
٣٥
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٦ روز پیش
دیدگاه
٠

جنگیدن - مبارزه کردن - . . . Go up against==fight

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
١

یعنی "من نمی تونم اونجا بیام ( باشم ) ( حضور داشته باشم ) " و شکل غیر رسمی، عبارت رسمی زیر است : I am unable to attend

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

وسیله ی برای احیاء سازی طراوتو درخشش لکه ها ( پیسی های ) پوست ( به ویژه پوست صورت ) A:yoir skin doesn't age, you still look 20 B:thanks, I use Rewin ...

دیدگاه
٠

Be through thick and thin==to have difficult times and some good times together عبارتی در مورد relationships می باشد به معنی "لحظات یا زمان های سخت و ...

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

Check up =to cause to go slowly or stop دلیل آهسته رفتن یا متوقف شدن

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
We missed the bus and had to hoof it.
دیدگاه
٠

ما اتوبوس رو از دست دادیم و مجبور شدیم پیاده بریم.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
I'm glad to see you home safe and sound.
دیدگاه
٠

خوشحالم که می بینم صحیح و سالم به خونه رسیدی ( به خونه برگشتی )

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Don't dawdle - we're late already!
دیدگاه
٠

فس فس نکن . ما همین الانم دیر کردیم !

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
She looked up some friends of bygone years.
دیدگاه
٠

او به تعدادی از دوستان سال های گذشته سر زد ( او سراغ تعدادی از دوستان گذشته رفت

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Lucky for him, his alibi is watertight.
دیدگاه
١

چه خوش شانسه ( شانس آورده ) ، بهانه اش ( عذرش ) بی عیبه ( موجهِ - محکمه )

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.