محمدجعفر نقوی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٧ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جلیدن: جُلّیدَن: لولیدن. جنبیدن ِ بر جای. ...

جدید ٧ ساعت پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایاسی: اَیاسی:سرد سوزناک. هوای همراه با با ...

جدید ١١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خطب: خِطَب :چوبی ست بکاررفته در بخشی از ...

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تایچه: :جوال کوچک. یک لنکه خورجین. نمونه: ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همخیزی: هَمخیزی :در دو کسی را همراهی کردن. ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جلاور: جَلاور: درهیچ یک از لغتنامه های معت ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خویر: خَویر: قسمت های بزرگتر زمین های کشا ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خودازیادبرده: خودْازیادبُرده: ( صفت ) خودرافراموش ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکو: آشْکو: درگویش گوغر به معنی سقف به ک ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اراشت: آراشْت: درگویش گوغر ریزه های پارچه ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادور: آدور: درگویش گوغر به خار گیاهان آدو ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دندان جرانیدن: دَندان جِرانیدن:دندان قروچه رفتن. ا ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پسین هنگام: پَسین ْ هنگام: موسم عصر. وقت بعدازظ ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خیط شدن: :کم آوردن. درجمع ضایع شدن. مثل تبری ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خلش: خَلِش:فرو رفتن شیء تیزی در چیزی. ن ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دل سیاهی: دلْ سیاهی: دل چرکین بودن. نمونه: د ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیش طره: پیشْ طُرّه: این واژه ترکیب مقلوب اس ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برگینه جامه: بَرْگینه جامه:این واژه ترکیب وصفی م ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نهنان جا: نَهانْ جا: این واژه ترکیب مقلوب وصف ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادسی: اَدَسّی: درگویش گوغر به معنی غیرعمد ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الفته: آلُفْتِه:بر وزن آشفته. در گویش گوغر ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اغز: آغِز:درگویش گوغر همان شیراولیه از گ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اذیتی: اِذیَّتی: جنّی شده. مورد آزار واذیت ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نهالی: نِهالی: تشکچه. زیرانداز نمونه:همچنا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گام ارام: گامْ آرام:با تأنی. آهسته. نرمک نرمک ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیخ: پیخ:بریده های خشکیده محصولاتی چون گ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چزاندن: چزاندن: سخت رنجاندن کسی. سخت آزردن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

علقر: عَلقَر: فرورفتگی میان دو بام گنبدی. ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پی رند: پِی رَند: ازتَه به رنده زدودن ، ازر ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چنک زده: چُندَک زده:چمباتمه زده. نمونه؛ همچ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افتاب فروشدان: آفتابْ فرو شدان:مغرب، خوربران ، باخ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چم: چَم: سیاق، منوال، روند، روال، روش. ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خپنه: خِپّنه: دزدکایی، قایمکایی، پنهانی، ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زهراب: زهرآب::بول، ادرار، جیش، پیشاب. نمو ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جرگی: جُرّگی:نرینه گی، چابکی، پسر نوجوان ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داو به هم زن: داو به هم زن:پرادّعا. به هم زننده ب ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کلینه: کلینه کردن:وسوسه کردن، تلقین کردن، ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کلوج: کَلوج: نانی که خمیرش از دیواره تنور ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بزخو: بُزخو کردن:درکمین نشستن، مترصد فرصت ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیان: پیان: مست، مدهوش، ازخود بیخود. نمو ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لت: لَت: لنگه در، بخش یا قسمتی از چیزی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غچ: غَچ :خیس ِخیس، مترادف لیچ، . نمونه ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چغر: ِچَغَر :سفت و سخت وستبر ، زبر و خشک ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پسله: پَسَله:پناهو، نهان گاه، پشت، . نمون ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخم: اَخْم:درگویش گوغر علاوه بر معنی متد ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوس: آوُسْ: در گویش گوغر زن آبستن را گوی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شعری باف: شَعْری باف:جولاهه. بافنده. نمونه: ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیریخ: پیرْیَخ:این واژه ترکیب مقلوب وصفی ا ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرانیدن: سُرانیدن: کشیدن چیزی در جهت شیبدار. ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سیماچه: : این واژه مشتق از ترکیب یک اسم ( س ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خنیا: خُنیا: نغمه. آواز. نمونه از دکتر ش ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روشنابرگ: رَوشَنابَرگ:این واژه ترکیب وصفی مقل ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گله: گُلِه:انبوه. توده. نمونه: وجابجا گ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارچن: اَرْچِن: درگویش گوغر نوعی درخت جنگل ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کژ مژ بار: کَژ مَژْ بار:این واژه دراصل یک ترکی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شوم شیون: شومْ شیون: این واژه ترکیب مقلوب وصف ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارغوانک: اَرْغَوانَک: این واژه مشتق از ترکیب ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برگچه: :این واژه مشتق از ترکیب واژه برگ به ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی سویی: : این واژه اسم مشتقی است که از ترکی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نرگسانگی: نَرگِسانِگی: این واژه اسم مشتقی است ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وق: وق:vegh. درگویش بجنوردی به معنی � ش ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اساله: اِسّالِه : درگویش گوغر به زگیل ودان ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کژبار: کَژبار: ساختار واژهء کژبار ترکیب وص ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تشنه سال: تَشنه سال:این واژه ترکیب مقلوب وصفی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوتهره: کوتَهْ رَه: این واژه ترکیب مقلوب وص ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوته بار: کوتَهْ بار: این واژه ترکیب مقلوب وص ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خامشا: خامُشا:این واژه از یک صفت یعنی خامش ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نهانسو: نَهانْ سو : این واژه ژرف ساختش یک ت ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اساق: اِسْاق: درگویش گوغر گوسفند ماده ای ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از و چز کردن: اِزوچِز کردن:نالیدن وملتمسانه چیزی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازگم: اِزْگُم :درگویش گوغر حالت تهوّع را ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بارانک: بارانک: این واژه از ترکیب یک اسم ( ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسپنگ: اِسْپَنْگ: در گویش گوغر گیاهی خودرو ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسپریچو: اِسْپِریچو: دذگویش مردم گوغر به شخص ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسپریس: اِسْپِریس : درگویش گوغر گیاهی را گو ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لتف: لِتٓف:letaf . درگویش گوغر نیز همان ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زاریانه: : این واژه اسم مشتقی است که از ترکی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فراخا: فَراخا:این واژه از صفت فراخ وپسوند ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسپار: اِسْپار: درگویش گوغر به دوغ جوشیده ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نرما: نَرْما: این واژه مشتق از دو جزء صفت ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کلخچ: کَلَخچ: چرک، خس، خاشاک. نمونه:چقدر ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شلار: شِلار: عرض اندام، خودنمایی، جلوه گر ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کال: کال:سیل، آب کند، سیل جای. نمونه:کن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گرنخ: گِرنِخ :نتراشیده، نخراشیده، ناصاف، ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سنگنایی: سنگنایی:سنگینی، وزن، گرانی، ثقل. ن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نواله: نَوالِه:گلوله خمیر. چونه خمیر . مقد ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هوشورانه: هوشورانه:هوشمندانه نمونه: چشمان او ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی ریش: بی ریش: کوسه. امرد. مخنّث. هیز نمون ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غیژ گرفتن: غیژ گرفتن:سرعت گرفتن چیزی طوری که ص ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کبره: کَبَرَه: کُلُخمه، پینه، پوست کف دست ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جرق: جِرق: روشن، درمورد زغال سرخ و درخشا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خصیه: خُِصیه:بیضه، تخم، گُند، تخم. نمونه ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قلق: قِلِق:لِم. فوت وفن. روش. شیوه نمونه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شترخان: شُترخان:خواب جای شتران، نگه داشت گا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قالتاق: قالتاق:قلدرِشارلاتان. زورگوی هفت خط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حجله گاه: عروس خانه. زفافگاه. نمونه: باید س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نسق: نَسَق: سهم کشاورز اززمین های زراعتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سینه کش: سینه کَش : سربالایی. شیب تند کوه. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چلاندن: چَلاندن ( درگویش گوغر با کسر چ ) :م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مانداب: مانْداب: زمین باتلاقی پست. مرداب. گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هره: هِرِّه :لبه پشت بام یا دیوار، چینش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسپنگ: اِسْپَنْگ: در گویش گوغر گیاهی خودرو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازگم: اِزْگُم :درگویش گوغر حالت تهوّع را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از و چز کردن: اِزوچِز کردن:نالیدن وملتمسانه چیزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اساق: اِسْاق: درگویش گوغر گوسفند ماده ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اساله: اِسّالِه : درگویش گوغر به زگیل ودان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برگچه: :این واژه مشتق از ترکیب واژه برگ به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارغوانک: اَرْغَوانَک: این واژه مشتق از ترکیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بارانک: بارانک: این واژه از ترکیب یک اسم ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نرگسانگی: نَرگِسانِگی: این واژه اسم مشتقی است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی سویی: : این واژه اسم مشتقی است که از ترکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سلمکی: سِلمِکی:چرم نگارین لبه عقب کفش. چرم ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مصب: مَصَب:موضع. مذهب و روش. نمونه:درای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دوستاق بان: : نگهبان زندان. زندان بان. . نمونه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خامشا: خامُشا:این واژه از یک صفت یعنی خامش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نرما: نَرْما: این واژه مشتق از دو جزء صفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فراخا: فَراخا:این واژه از صفت فراخ وپسوند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تشنه سال: تَشنه سال:این واژه ترکیب مقلوب وصفی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روشنابرگ: رَوشَنابَرگ:این واژه ترکیب وصفی مقل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شوم شیون: شومْ شیون: این واژه ترکیب مقلوب وصف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کژبار: کَژبار: ساختار واژهء کژبار ترکیب وص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کژ مژ بار: کَژ مَژْ بار:این واژه دراصل یک ترکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوته بار: کوتَهْ بار: این واژه ترکیب مقلوب وص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوتهره: کوتَهْ رَه: این واژه ترکیب مقلوب وص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نهنان جا: نَهانْ جا: این واژه ترکیب مقلوب وصف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نهانسو: نَهانْ سو : این واژه ژرف ساختش یک ت ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دزه: دَزِه : کناره رود. نمونه: جوانی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هرا: هَرا: صدای محزون. فریاد یٱس آمیز. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توفیدن: توفیدن: شور وغوغا کردن. خروشیدن. ن ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماندگاری: ماندگاری: پایداری. دوام. ماندن. بقا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوزا: تازه زا. نو ظهور. نو پدیدار. نمونه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کله پربادی: کَلِّه پُربادی: خودبزرگ بینی. تفاخر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیش نغمه: پیشْ نغمه: این واژه یک ترکیب مقلوب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیش طره: پیشْ طُرّه: این واژه ترکیب مقلوب اس ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخودگره خوردن: : به سختی گرفتار درونیات خود بودن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پسین هنگام: پَسین ْ هنگام: موسم عصر. وقت بعدازظ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زبان بند شدن: : با دعا وافسون به خاموشی اجباری گر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واپرس: واپُرس:پرسش دوباره. سؤال. پرسش. نم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دندان جرانیدن: دَندان جِرانیدن:دندان قروچه رفتن. ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرانیدن: سُرانیدن: کشیدن چیزی در جهت شیبدار. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیریخ: پیرْیَخ:این واژه ترکیب مقلوب وصفی ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شعری باف: شَعْری باف:جولاهه. بافنده. نمونه: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یوم النحس: یَوْم النَحس:روز شوم وبدفرجام. نمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپارس: آپارْسْ: درگویش گوغر به معنی ورم کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اراشت: آراشْت: درگویش گوغر ریزه های پارچه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الفته: آلُفْتِه:بر وزن آشفته. در گویش گوغر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اغز: آغِز:درگویش گوغر همان شیراولیه از گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اذیتی: اِذیَّتی: جنّی شده. مورد آزار واذیت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خواها: :احتمالا مخفف خواهان . خواستار. نم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خودازیادبرده: خودْازیادبُرده: ( صفت ) خودرافراموش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترانه مرد: ترانه ْ مرد: این واژه که خود ترکیبی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش بوته: آتشٰ بوته:ساختار واژه، ترکیب اضافی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اذرخش واژه: آ ذَرَخشْ واژه: ترکیب مقلوب اضافی. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سراواز: سَرْآواز :شروع نغمه خوانی. مقدمه آو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خون برگ: خونْ بَرگ: برگ سرخ. برگ خونین. نمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باغ انار: باغْ انار: پردیس انار. بوستان انار. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گنگ ناله: گُنگ ناله: ناله ی مبهم. نمونه: گنگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریگ باد: :بادِ همراه با شن وماسه. نمونه از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوکنار: :جویبار. نمونه از دکتر شفیعی کدکنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوک جامه: سوک ْ جامه: رخت عزا. لباس عزاوماتم. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاخ سر: شاخْ سَر: قسمت بالایی درخت که پُر ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دم لرزه: دُم لرزه: دم جنبانی. با آرامش وخوشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غوک جامه: غوکْ جامه:گاوْآب. جلبک. خزه نمونه ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گردو بن: گِردو بُن: درخت گردو. نمونه از دکت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خاک پشته: خاکْ پُشته: کوز. کُردو. گودالی که ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چینه جا: چینه جا: دانه دان نمونه از دکتر شفی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باخترسو: :مغرب. غرب . نمونه از دکتر شفیعی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاختگاه: :تازیدن گاه اسب. دویدن گاه اسب. محل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاک برگ: تاکْ بَرگ: برگ انگور . سارونه برگ. ...

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روچوب کردن: :کنایه از تحریک کردن. ورباد انداختن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افن: آفُن: درگویش گوغر پاروی برف روبی را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بودگاه: :مأوا. اقامتگاه. سکونتگاه. نمونه: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دودلاخ: :گردباد. تندباد استوانه ای شکلی از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساباندن: ساباندن :زدودن. مالیدن. پاک کردن. س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابادو: آبادو:درگویش گوغر به شعر گونه های م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اغو: آغو: در گویش گوغر خوارک تقویتی ویژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خویر: خَویر: قسمت های بزرگتر زمین های کشا ...

١ سال پیش

مدال‌های محمدجعفر نقوی