پیشنهادهای Zeinab cheraghi7 (٤٠)
دیگربافردی ارتباط نداشتن
ارتباط خودراباکسی ادامه دادن
درموردموضوع مهمی به کسی چیزی نگفتن
پیشرفت کردن
درمقایسه با. . .
خالی شدن ذهن، فراموش کردن، به طورعامیانه ترقفل کردن ذهن
به طورجدی شروع به انجام کاری کردن
تقویت کردن مهارت یادانشی
یادگرفتن ازطریق شنیدن یاخواندن وتکرارآن به نحوی که آن موضوع کاملابه خاطرسپرده شود
وراجی کردن، خیلی حرف زدن
کم کردن
تحقیق کردن، پیگیری کردن
نوشتن
لباس پُرُو کردن
بهانه آوردن، بهانه تراشیدن
سرماخوردن ( هنگامی استفاده میشودکه فردی به شماتوصیه میکندومیگویدلباس گرم بپوش وگرنه سرمامیخوری )
همینجوری ازآسمون افتادن، کش رفتن ، پیچوندن ( برای اشاره به کالای دزدی و. . . به کارمیرود
نمیشه
ازفردی دوری کردن He's very angry, so just keep out of his way یعنی اون خیلی عصبانیه، بنابراین ازش دوری کن.
باخودفکرکردن
افشاکردن راز
توجه کسی راجلب کردن یابه زبان عامیانه تر که میگن طرف چشمش کسی روگرفته. . . !
اگه ازمن بپرسی/اگه ازمن باشه. . .
علاقه مندی های مشترک داشتن
کسی راموردتمسخرقراردادن
بزن به چاک!/گمشو!
معلومه که نه!/قطعانه!
زندگیه دیگه بایداونوباسختیاش پذیرفت
خودراباشرایط هماهنگ کردن
غالباً، عموما
عجیبه، چه عجیب! ( هنگامی استفاده میشودکه شماتعجب کرده ایدیاسورپرایزشده اید )
امرارمعاش کردن، مخارج زندگی راتامین کردن
باعصبانیت راه رفتن
خسته شدن از. . .
شوخی کردن ( برای آنکه جوّصمیمی شودوخشک نباشد )
ارتباط برقرارکردن باکسی ازطریق تلفن ( تماس تلفنی برقرارکردن )
درفاصله ی خیلی نزدیک ( درفاصله ای که شمایک سنگ رامی اندازیدوآن سنگ درمسافتی فرودمی آید )
مسئول کسی بودن/کنترل ویافرماندهی روی کسی داشتن
مسئول انجام کاری بودن وآن کارراحتماانجام دادن
مسئول انجام کاری بودن وآن راانجام دادن