دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٢١٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٨,٦٣٦
لایک
لایک
٥٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٥٧

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٦٥
رتبه
رتبه در بپرس
٨١١
لایک
لایک
١٩
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٥

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢١ ساعت پیش
دیدگاه
٠

دوستان زیاد جوانها را به خطا نیندازید تراز از هم خانواده ترازو است وبمعنی چیزی است که در راستانی افق باشد درست است خود ترازو از کلمه horizonبمعنی افق ...

تاریخ
٢٢ ساعت پیش
دیدگاه
٠

یحیا خان چیزی که نمیدانی کلمه را خراب نکن درتمام متن های تاریخی ازجمله نامه های فراهانی وامیرکبیر تریج نوشته شده واصل آن به معنی سه کنج استtriage حال ...

تاریخ
٢٢ ساعت پیش
دیدگاه
٠

بنظر من ترنج درواقه معرب تورنگ واصل کلمه too fragrant بمعنی بسیار معطر و بودار است که کوتاه شده تورگ رنت و تورگ وسپس تورنگ وترنج شده است جناب به سینا ...

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

بالاخره جناب آقای مهرآشیان نظر محکم ودرستی را نوشت دستبوس آقای مهرآشیان هستم که چنین پژوهانه را در اختیار ما قرارداد ومثل کیانی مغول نیست که فقط بلده ...

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

توبره بمعنی ظرف غذای طول راه است tub که بمعنی ظرف آب وغذاست و rey بمعنی در مسیر و در راه است tub rey اینکه میگه هم از توبره میخوری هم از آخور یعنی هم ...

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

١ رأی
٢ پاسخ
١,١٥٧ بازدید

به نام خدا با سلام، در ادارات و سازمان ها اغلب برای تشکیل کارگروه های مختلف از واژه «کمیته» استفاده می شود. در برخی موارد به کار گیری واژه جایگزین «کارگروه» از نظر معنایی مشکلی ایجاد نمی کند ولی در ...

١ سال پیش
٠ رأی

commitedd یعنی متعهد شد پس متعهدرا به فارسی پابند هم میشه گفت  

١ سال پیش
١ رأی
٢ پاسخ
١٤٥ بازدید

فقط معنی سنگیج را می خواهم

١ سال پیش
٠ رأی

نمیدانم به چه دردت میخوره چندروزه شک دارم بگم یانه بهرحال سنگیچ به معنی غمدار شدن؛ غصه خوردن است واحتمالا دراین محل حادثه شومی برای افراد محل رخ دادهاست - sanguish

١ سال پیش
١ رأی
٢ پاسخ
١٤٥ بازدید

فقط معنی سنگیج را می خواهم

١ سال پیش
٠ رأی

نوشتم نمیدانم چرا ثبت نشدسنگیچ بمعنیغم وغصه دار شدنه شاید حادثه بدی در محل رخ داده sanguish

١ سال پیش
١١ رأی
تیک ٤١ پاسخ
٤٩,٠٧٦ بازدید

قریب و غریب از لحاظ معنایی چه فرقی دارند؟

٢ سال پیش
رأی

ایرانیها وقتی برا عربی قانون وقالب مینوشتند یکی استفاده از حروف بود قریب یعنی نزدیک وغریب یعنی دور وبیگانه....درفارسی هم مشابه اینو داریم مثلا باغ دست کاشت وغاب یعنی درختان طبیعی-در یعنی وارد کردن و رد یعنی بیرون کردن- بازم هست که از دست تاراج دررفته...

١ سال پیش
٧ رأی
١٢ پاسخ
١,٠٨٩ بازدید

سلام کلمه معادل کلمه اصالت در  زبان پارسی چیست خیلی متشکرم کمک کنید

١ سال پیش
٠ رأی

کلمه اصلی واساسی معرب essaly است خودتان میتوانید با این کلمه بقیه را بسازید

١ سال پیش