دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٢٣٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٨,٢٠٤
لایک
لایک
٥٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٥٢

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٥٥
رتبه
رتبه در بپرس
٨٤١
لایک
لایک
١٨
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٥

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ ساعت پیش
دیدگاه
٠

یکی نبود به دهخدا بگه نون قلاچ چه ربطی به پریدن رو اسب داره؟؟ نون قلاچ یعنی پنجه ای؛ پنجه خورده احتمالا دهخدا منتظر بوده یک کلمه رو معنیشو ندونه بگه ...

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

غذا عربی نیست بلکه معربه cuisine کزاین که در فارسی بوده معربو کوتاه و غذا شد ودر ترکی کازان را غازان بمعنی دیگ پخت غذا کردن. . . . . ما هم که مثل همی ...

تاریخ
٣ روز پیش
دیدگاه
٠

خدایا مارا از شر آدمای یک کتابی حفظ کن چون نمیذارن کسی چیزی یاد بگیره از نظر این بیسوادها همچی ترکیه😅 آهو بمعنی دارای هشیاری وبیداری است وتلفظ درست ...

تاریخ
٦ روز پیش
دیدگاه
٠

شوهر:نمایشگر - برای جلب زن خودشو برترنشان میده showare مثلا دارایی یا زورشو زیاد مشان میده درحیوانات هم؛جنس نر سعی میکنه خودشو زیباتر باهوشتر وقویتر ...

تاریخ
٦ روز پیش
دیدگاه
٠

دی بمعنی گذشته کوتاه شده Dead میباشد به معنی ازدست رفته مرده ودرگذشته ودیروز یعنی روزی که گذشته دیسال ودیماه هم بهمین معنی است خواهش میکنم به شقیقه و ...

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

١ رأی
٢ پاسخ
١,٠٥٨ بازدید

به نام خدا با سلام، در ادارات و سازمان ها اغلب برای تشکیل کارگروه های مختلف از واژه «کمیته» استفاده می شود. در برخی موارد به کار گیری واژه جایگزین «کارگروه» از نظر معنایی مشکلی ایجاد نمی کند ولی در ...

١ سال پیش
٠ رأی

commitedd یعنی متعهد شد پس متعهدرا به فارسی پابند هم میشه گفت  

١١ ماه پیش
١ رأی
٢ پاسخ
١٢٩ بازدید

فقط معنی سنگیج را می خواهم

١١ ماه پیش
٠ رأی

نمیدانم به چه دردت میخوره چندروزه شک دارم بگم یانه بهرحال سنگیچ به معنی غمدار شدن؛ غصه خوردن است واحتمالا دراین محل حادثه شومی برای افراد محل رخ دادهاست - sanguish

١١ ماه پیش
١ رأی
٢ پاسخ
١٢٩ بازدید

فقط معنی سنگیج را می خواهم

١١ ماه پیش
٠ رأی

نوشتم نمیدانم چرا ثبت نشدسنگیچ بمعنیغم وغصه دار شدنه شاید حادثه بدی در محل رخ داده sanguish

١١ ماه پیش
١١ رأی
تیک ٤١ پاسخ
٤١,٦٢٨ بازدید

قریب و غریب از لحاظ معنایی چه فرقی دارند؟

٢ سال پیش
رأی

ایرانیها وقتی برا عربی قانون وقالب مینوشتند یکی استفاده از حروف بود قریب یعنی نزدیک وغریب یعنی دور وبیگانه....درفارسی هم مشابه اینو داریم مثلا باغ دست کاشت وغاب یعنی درختان طبیعی-در یعنی وارد کردن و رد یعنی بیرون کردن- بازم هست که از دست تاراج دررفته...

١١ ماه پیش
٧ رأی
١٢ پاسخ
١,٠٤٧ بازدید

سلام کلمه معادل کلمه اصالت در  زبان پارسی چیست خیلی متشکرم کمک کنید

١ سال پیش
٠ رأی

کلمه اصلی واساسی معرب essaly است خودتان میتوانید با این کلمه بقیه را بسازید

١ سال پیش