پیشنهادهای سعیده کریمی (٧١)
قدیمی ترین و باتجربه ترین سفیر در میان سفیران حاضر در یک کشور شیخ السفرا
اظهار عقیده کردن اظهار نظر کردن عقیده ای را عنوان کردن
نشانگان ( سندروم ) دغلکار نشانگان خودویرانگری توانمندان
مرخصی با حقوق
در لغت یعنی افسار اسب را کمی شل کنند تا بتوانند آزادانه تر حرکت کند در اصطلاح یعنی به دیگران آزادی عمل بدهند. Our boss has been forced to loosen up ...
درد ناشی از رشد His mind suffered growing - pains, as young minds of any intellectual and poetic worth needs must.
آبروی خود را به خطر انداختن خود را در معرض تمسخر قرار دادن John stuck his neck out and told the boss what we thought of him.
گره از کار کسی باز کردن مشکل کسی را حل کردن Paul helped his elderly neighbour out by clearing snow from her path
تعداد اندکی از برگزیدگان افراد گلچین شده I definitely have a select few people I spend a lot of time with but no boyfriend.
در جمعی به عنوان ناظر شرکت کردن The principal will be sitting in on your class this morning.
اگر درمورد مخاطب، طرفدار یا حامی استفاده شود، به معنای جلب کردن یا دور خود جمع کردن دارد. Older generations are impressed with the dancing skills of ...
قضاوت منصفانه داوری بی طرفانه و عاری از غرض ورزی
لحظه به لحظه دم به دم
خودداری کردن از انجام کاری اجتناب از کاری
از زیر کار در رفتن
hype someone up دیگری را سر شوق آوردن
اغلب اوقات
شخصیت برند مجموعه ویژگی های انسانی که به برند نسبت داده می شود.
کسی را پی کارش فرستادن
قسمتی از حاشیه خیابان که فقط برای چند لحظه می توانید پارک کنید تا برای مثال مسافر سوار یا پیاده شود یا وسیله ای را داخل ماشین بگذارید. معمولا با رنگ ...
آب رفته به جوی برنمی گردد
I decided to swear off burgers forever. تصمیم گرفتم دیگه دور همبرگر رو خط بکشم قسم خوردم سراغ همبرگر نرم
خارج از فوکوس
منم الان دارم می شنوم.
هزینه های جانبی هزینه هایی که بعد از خرید خدمات متوجه می شوید باید پرداخت کنید
هرچقدر طول بکشد مهم نیست هر چقدر می خواهد طول بکشد
کلیسای تعمید دهندگان عضو کلیسای پروتستان
در پوست خود نگنجیدن بسیار هیجان زده بودن
حالا که اصرار می کنی
یک مجله آمریکایی در مورد موضوعات مرتبط با خانه داری خانه داری شایسته
درخواست پرداخت بدهی He needs to make the business work before the bank calls in the loan
دیگر فرصت چندانی ندارید جوانی دیگر برنمی گردد
چانه تو رفته چانه ای که برجستگی ندارد
روی صحنه رفتن
از دست در رفتن I used the spell - check on it, but some typos may have slipped through.
از من بشنو
مدرک کاردانی فوق دیپلم
پل عمودی؛ انتقال دهنده صوت قطعه ای که ارتعاش را از صفحه بالا به صفحه زیرین انتقال می دهد و از صفحه زیرین برای قدرت بخشیدن و بالانس کردن صدا ویولن کمک ...
کاشت یک محصول زراعی در سال های متمادی در یک زمین زراعی که به خاک آسیب می رساند
پیر شدن
اگر در معنی دنبال گشتن باشد یعنی تا زیر سنگ را دنبال بگردید
کاری را که در حال انجام آن هستید، با دو برابر سرعت بیشتر انجام دهید. در دستورات نظامی، یعنی با دو برابر سرعتی که دارید، راه بروید یا بدوید. سرعت تا ...
رهبر باند قاچاق مواد مخدر
پول خلاف
کسی که زود نکته رو میگیره
فروشگاه کالای خاص/ویژه فروشگاه یک نوع خاص از کالا
He is a loss دلمون براش تنگ میشه یا جاش خالیه.
1. مدتی به یک بازیکن اجازه بازی نمی دهند تا مهارت هایش را تقویت کند، معمولا بازیکن های جوان در سنین دبیرستان 2. کودکی را که به سن پنج سالگی رسیده و م ...
حلقه خودی ها حلقه نزدیکان
نت سیاه