پیشنهاد
٠

قدیمی ترین و باتجربه ترین سفیر در میان سفیران حاضر در یک کشور شیخ السفرا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اظهار عقیده کردن اظهار نظر کردن عقیده ای را عنوان کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشانگان ( سندروم ) دغلکار نشانگان خودویرانگری توانمندان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرخصی با حقوق

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لغت یعنی افسار اسب را کمی شل کنند تا بتوانند آزادانه تر حرکت کند در اصطلاح یعنی به دیگران آزادی عمل بدهند. Our boss has been forced to loosen up ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درد ناشی از رشد His mind suffered growing - pains, as young minds of any intellectual and poetic worth needs must.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آبروی خود را به خطر انداختن خود را در معرض تمسخر قرار دادن John stuck his neck out and told the boss what we thought of him.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گره از کار کسی باز کردن مشکل کسی را حل کردن Paul helped his elderly neighbour out by clearing snow from her path

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعداد اندکی از برگزیدگان افراد گلچین شده I definitely have a select few people I spend a lot of time with but no boyfriend.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در جمعی به عنوان ناظر شرکت کردن The principal will be sitting in on your class this morning.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر درمورد مخاطب، طرفدار یا حامی استفاده شود، به معنای جلب کردن یا دور خود جمع کردن دارد. Older generations are impressed with the dancing skills of ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قضاوت منصفانه داوری بی طرفانه و عاری از غرض ورزی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لحظه به لحظه دم به دم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودداری کردن از انجام کاری اجتناب از کاری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

از زیر کار در رفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hype someone up دیگری را سر شوق آوردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اغلب اوقات

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخصیت برند مجموعه ویژگی های انسانی که به برند نسبت داده می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را پی کارش فرستادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسمتی از حاشیه خیابان که فقط برای چند لحظه می توانید پارک کنید تا برای مثال مسافر سوار یا پیاده شود یا وسیله ای را داخل ماشین بگذارید. معمولا با رنگ ...

پیشنهاد
٠

آب رفته به جوی برنمی گردد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

I decided to swear off burgers forever. تصمیم گرفتم دیگه دور همبرگر رو خط بکشم قسم خوردم سراغ همبرگر نرم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

خارج از فوکوس

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منم الان دارم می شنوم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هزینه های جانبی هزینه هایی که بعد از خرید خدمات متوجه می شوید باید پرداخت کنید

پیشنهاد
٠

هرچقدر طول بکشد مهم نیست هر چقدر می خواهد طول بکشد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلیسای تعمید دهندگان عضو کلیسای پروتستان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در پوست خود نگنجیدن بسیار هیجان زده بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حالا که اصرار می کنی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک مجله آمریکایی در مورد موضوعات مرتبط با خانه داری خانه داری شایسته

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

درخواست پرداخت بدهی He needs to make the business work before the bank calls in the loan

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

دیگر فرصت چندانی ندارید جوانی دیگر برنمی گردد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چانه تو رفته چانه ای که برجستگی ندارد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روی صحنه رفتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

از دست در رفتن I used the spell - check on it, but some typos may have slipped through.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از من بشنو

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدرک کاردانی فوق دیپلم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پل عمودی؛ انتقال دهنده صوت قطعه ای که ارتعاش را از صفحه بالا به صفحه زیرین انتقال می دهد و از صفحه زیرین برای قدرت بخشیدن و بالانس کردن صدا ویولن کمک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاشت یک محصول زراعی در سال های متمادی در یک زمین زراعی که به خاک آسیب می رساند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیر شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اگر در معنی دنبال گشتن باشد یعنی تا زیر سنگ را دنبال بگردید

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاری را که در حال انجام آن هستید، با دو برابر سرعت بیشتر انجام دهید. در دستورات نظامی، یعنی با دو برابر سرعتی که دارید، راه بروید یا بدوید. سرعت تا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رهبر باند قاچاق مواد مخدر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول خلاف

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که زود نکته رو میگیره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروشگاه کالای خاص/ویژه فروشگاه یک نوع خاص از کالا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

He is a loss دلمون براش تنگ میشه یا جاش خالیه.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. مدتی به یک بازیکن اجازه بازی نمی دهند تا مهارت هایش را تقویت کند، معمولا بازیکن های جوان در سنین دبیرستان 2. کودکی را که به سن پنج سالگی رسیده و م ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حلقه خودی ها حلقه نزدیکان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نت سیاه

١