پیشنهادهای معصومه ایمانی (٢٩)
٦١
١ سال پیش
١
روی کسی یاچیزی حساب کردن
١ سال پیش
٠
سنگینی کردن. وزن کردن
٢ سال پیش
١
نشات گرفتن از
٢ سال پیش
٠
منجرشدن به
٢ سال پیش
٢
مقام دولتی
٢ سال پیش
٠
ناگهانی، بدون انگیزه قبلی
٢ سال پیش
١
تحقیرشد
٢ سال پیش
٠
مصرف شد
٢ سال پیش
١
خواستار
٢ سال پیش
١
fastidious eater بدغذا
٢ سال پیش
١
نمایه شناسی
٢ سال پیش
٠
دارای، حامل، حمل کردن
٢ سال پیش
٠
باقی مانده
٢ سال پیش
٢
صنعتگری
٢ سال پیش
٥
شناخته می شود بعنوان
٢ سال پیش
٥
شناخته می شود
٢ سال پیش
٠
صورت گرفتن
٢ سال پیش
٥
بی طرف، بی تعصب
٢ سال پیش
١
تحمیل کردن، وارد آوردن ( ضربه، صدمات، اسیب و. . . )
٢ سال پیش
١
اشباع شده، سیل زده
٢ سال پیش
-١
تکراری
٢ سال پیش
١
استعدادها
٢ سال پیش
١
یاری شده
٢ سال پیش
١
درمان شده
٢ سال پیش
٠
نشان دادن جدیت
٢ سال پیش
٠
ارتعاش
٢ سال پیش
٠
نابودکردن، ازبین بردن