پیشنهادهای معصومه ایمانی (٢٩)
٢٤
١ سال پیش
١
روی کسی یاچیزی حساب کردن
١ سال پیش
٠
سنگینی کردن. وزن کردن
١ سال پیش
١
نشات گرفتن از
١ سال پیش
٠
منجرشدن به
١ سال پیش
٢
مقام دولتی
١ سال پیش
٠
ناگهانی، بدون انگیزه قبلی
١ سال پیش
٠
تحقیرشد
١ سال پیش
٠
مصرف شد
١ سال پیش
١
خواستار
١ سال پیش
٠
fastidious eater بدغذا
١ سال پیش
١
نمایه شناسی
١ سال پیش
٠
دارای، حامل، حمل کردن
١ سال پیش
٠
باقی مانده
١ سال پیش
٢
صنعتگری
١ سال پیش
٥
شناخته می شود بعنوان
١ سال پیش
٣
شناخته می شود
١ سال پیش
٠
صورت گرفتن
١ سال پیش
٥
بی طرف، بی تعصب
١ سال پیش
١
تحمیل کردن، وارد آوردن ( ضربه، صدمات، اسیب و. . . )
١ سال پیش
١
اشباع شده، سیل زده
١ سال پیش
-١
تکراری
١ سال پیش
٠
استعدادها
١ سال پیش
١
یاری شده
١ سال پیش
١
درمان شده
١ سال پیش
٠
نشان دادن جدیت
١ سال پیش
٠
ارتعاش
١ سال پیش
٠
نابودکردن، ازبین بردن