پیشنهادهای babak bayat (١٢)
٧٤
١٠ ماه پیش
-١
ناصافی
١٠ ماه پیش
٤
تعدادی , گروهی A clutch is also a group of people, animals, or things:
١٠ ماه پیش
١
به عنوان فعل میتونه معنای بدتر کردن بده to make a problem or difficult situation worse:
١١ ماه پیش
١
run along در امتداد مسیر حرکت کردن
١١ ماه پیش
٠
دوز برای مثال a shot of dopamine
١١ ماه پیش
٠
قوی برای مثال یعنی حافظه قوی sharp memory
١١ ماه پیش
٠
بخش ها
١١ ماه پیش
٥
در همین حال نیز
١١ ماه پیش
٥
مطابقت دادن
١١ ماه پیش
٢
فراری دادن
١١ ماه پیش
٠
می دهد