پیشنهادهای babak bayat (١٢)
٥٠
٧ ماه پیش
٠
ناصافی
٧ ماه پیش
٢
تعدادی , گروهی A clutch is also a group of people, animals, or things:
٧ ماه پیش
١
به عنوان فعل میتونه معنای بدتر کردن بده to make a problem or difficult situation worse:
٧ ماه پیش
١
run along در امتداد مسیر حرکت کردن
٧ ماه پیش
٠
دوز برای مثال a shot of dopamine
٧ ماه پیش
٠
قوی برای مثال یعنی حافظه قوی sharp memory
٧ ماه پیش
٠
بخش ها
٧ ماه پیش
٥
در همین حال نیز
٧ ماه پیش
٤
مطابقت دادن
٧ ماه پیش
٢
فراری دادن
٧ ماه پیش
٠
می دهد