تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناصافی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تعدادی , گروهی A clutch is also a group of people, animals, or things:

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به عنوان فعل میتونه معنای بدتر کردن بده to make a problem or difficult situation worse:

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

run along در امتداد مسیر حرکت کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوز برای مثال a shot of dopamine

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوی برای مثال یعنی حافظه قوی sharp memory

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخش ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در همین حال نیز

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مطابقت دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فراری دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می دهد