پیشنهادهای آنیتا خوشاب (٤٢)
بدیهی
در اوج صراحت
بعضی وقتا هم در ترجمه عامیانه میتونیم بگیم "می چربه" مثلا The prices skew papers than it does books یعنی قیمت کاغذ به قیمت کتاب می چربه ( بیشتره )
اگر به خودشان باشد
بچه ماندن عدم توانایی مستقل شدن ناتوانی برای روی پای خود ایستادن
ناتوانی در ورود به جامعه و استقلال به هم زدن
پر و بال دادن شاخ و برگ دادن آب و تاب دادن
گاهی به معنی تقسیم بندی و دسته بندی کردن هم هست
شلخته
نابسامان آس و پاس
گمگشته، آواره، با جایگاه متزلزل
One kind or another
بلاخره یک نوعی از. . .
اگر درمورد رسانه و خبرگزاری باشه، پخش شدن هم معنی میده: That incident was immediately framed in media coverage آن حادثه بلافاصله پوشش خبری داده شد ( ...
عام
گزینه بهتر، انتخاب بهتر
صاحب منصب
To have a good understanding درک درستی از چیزی پیدا کنیم قلق چیزی دستمان بیاید
ارتش آزادی بخش خلق چین
thumb on the scale
thumb on the scale
دست داشتن در چیزی زد و بند کردن
به جریان انداختن به راه انداختن
دست و پا چلفتی بودن در رقص بد رقصیدن ( مخصوصا در رقص های دو نفره )
بر چالش ها فائق آمدن
جانانه مُفَصّل
درست و حسابی زیاد با دست و دل بازی پُر و پیمان سخاوتمندانه
Wonk
Scholar
پدرانگی
سر پا شدن
Seeing red
به درد نخور، نا کارآمد، ناپاسخگو
گردن نگیر ها
دست کم
Dodge
انتظار کسب موفقیت داشتن You don't stand to gain از تو توقع بردن نمیرود/ قرار نیست چیزی عایدت شود
Something's missing یک چیزی کم است
جلو جلو
در هم پیچیدگی ریشه
آخر چرا؟ آخه برای چی؟ اصلا چرا باید. . . ؟
به رسم معمول