پیشنهادهای حنانه شاکری (٦٢)
١٥
٤ ماه پیش
٠
دوباره زندگی کردن
٤ ماه پیش
٠
بعضی جاها صرف کردن، سپری کردن مثال i spend less time shut away with my computer
٤ ماه پیش
٠
مملوازخنده
٥ ماه پیش
٠
بعضی چیزا. چندتاچیز
٥ ماه پیش
٠
کابل سیم برق
٦ ماه پیش
٠
مترادف است با approach ینی نزدیک شدن، نزدیک آمدن
٦ ماه پیش
٠
نوشیدنی الکلی، دارای الکل مثلwine: شراب
٦ ماه پیش
٠
توی کامپیتوهم استفاده میشه که اونجابه معنی ( خاموش کردن، بستن ) است*
٦ ماه پیش
٠
سلامت معنوی، روان سلامت روحی
٧ ماه پیش
٠
نظراتی که از شدت چیزی میکاهند. She's a bit weird ینی اون کمی عجیبه. کلمهa bit شدت جمله و صفت رو آورده پایین
٧ ماه پیش
٠
شریک بالقوه، کسی که هنوز رابطتت باهاش قطعی نشده به فعلیت نرسیده، هنوز بالقوه است.
٨ ماه پیش
١
نامزد ( مذکر ) flancee: نامزد ( مونث )
٢