پاسخهای Tina Darvishi (٢)
Hitchhiked برخورد با اتومبیل؟ یا سواره روی؟ یا هر چیزی غیر از اینا؟
کسی که سواری مفتی گرفته از فعل سواری مفتی hitchhiking travel by getting free lifts in passing vehicles.
What did he fear? It was not a fear or dread. It was a nothing that he knew too well. It was all a nothing and a man was a nothing too. It was only that and light was all it needed and a certain clean ...
متن اش یه جوریه. . . انگار دیوونه بوده نویسنده یا من دیوونه ام!!
و اگر بخوام خیلی بهش گیر ندم باید اینجوری ترجمه کنم:
اون از چی میترسید؟ ترس و وحشتی در کار نبود. هیچی نبود. اون خودش اینو خوب میدونست. هیچی نبود، هیچ. . . و اون مرد؟ هم هیچی نبود ( دیوونگی نویسنده از این جمله شروع میشه به نظرم )