دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
در حالت فعل : ✔️ زور گیری - خِفت کردن ✔️ سِماجت ( پافِشاری ) کردن
در زبان پارسی ، خوز ( به گویش لُری: "حوز" یا "هوز" ) یعنی= ریگ، شن، ماسه خوزستان ( یا هوزستان ) یعنی: منطقه و سرزمین ِ ماسه زار ها - ریگ زار ها - ش ...
《خور》 ، بر وزن ِ "نور" ● پای ِ رود ورودی ِ رود به دریا ( عربی: "مَصَب" = محل ِاصابت ) ● شکاف هایی در خشکی که آب دریا، به طور دائم، یا به تناوب ( هن ...
《رو انداز》 یا 《رو کِش》 ● از قبیل : ✔️ انواع "شِنِل" ✔️ انواع "مَلحفه" ( ملافه ) ✔️ انواع "رو میزی" ووو. . .
"صفت ِ فاعلی" از مصدر "خواب" ، به معنی ِ ■ خواب آلود [[عامیانه: "خوابالو" ]] - - - - - - - - - مثال : مرد ِ خواب آلو sleeping man گربه ی خواب آلو ...
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
اصطلاح "Out of sight, out of mind" یعنی چی ؟ کجا ها به کار میره ؟
درود به همگی خیلی متعجبم از اینکه همهی دوستان، ضربالمثل را اشتباه نوشتند!!! واژهی درست، " هرآنچه " است (نه " هرآنکه" ) ■ رباعی کامل حکیمعمرخیّام : ● افسوس که دلبر ِ پسندیده برفت ● دامن ز کَفَم چو عمر درچیده برفت ● از دیده برفت خون ز دل نیز، بلی ● از دل برود " هرآنچه" از دیده برفت
" مَرغ " ، نوعی علف ِخودرو است که در مراتع رشد میکند. مَرغزار (یا: مَرغزار ) یعنی ✔️ مَرتَع ✔️ علفزار ✔️ چِرا گاه
همخانواده "عظمی" : عَظَم - عُظام (=جمع: عَظیم) - عظمت - مُعظَّم - تعظیم
این یک اصطلاح تخصصی در علمودانش ِ " ریاضیاتمحض " است. معادل فارسی این اصطلاح: " ماتریس مُزدَوج " یا " ماتریس وابسته "
avation یا pilotage یا piloting = خلبانی گاه در مُحاوره و گفتگو [[و به حالت ِ "طعنه-کنایه" (یا استعاره)]] از واژهی airing (کهدر اصل، به معنی: هوا دهی، در مَعرض ِجریانهوا قرار دادن، باددهی، باد کردن، فوتکردن، پُفکردن، و... است) برای اشاره به 《 خلبانی 》 یا 《 کنترل و اُپراتوری ِ پَهپاد 》نیز، استفاده میشود.