پیشنهاد‌های عارفه خطیری (٢٠)

لبخند زدن

خیلی زود ، در مدت زمان کوتاه

رضایت بخش ، راضی کننده ، خوشایند

یکی از معانی اتفاق افتادن است اتفاق افتادن ، رخ دادن ، پیش آمدن Happen

به هم ریختگی و کثیفی هم یکی از معانیشه

از موقعی که ، از زمانی که ، از وقتی که ( از گذشته تا حال )

منبع انرژی ( برق ، شارژر )

جدی گرفتن چیزی یا کسی

علوم انسانی

به خاطر هر چیزی ، به خاطر هر چیز کوچکی

به خاطر هر چیزی

وارد شدن به ، جریان داشتن به داخل ، جریان یافتن به

در بیشتر مواقع ، در بسیاری از موارد

با تعجب

گپ زدن ، گپ و گفت داشتن Let's catch up یعنی بیاین گپ بزنیم

عدد فرد میشه odd نه add توجه کنید لطفا 👎🏻

کمتر اوقات ، به تعداد کمتری

بدونِ ، نداشتنِ چیزی ، در جملات مثبت میاد

برآورده شدن _ برآورده کردن ( آرزوها )

در حیطه فروشندگی