پیشنهادهای bgh (٣٣)
سرپوشیده Sheltering entrance: ورودی سرپوشیده
اجازه گرفتنِ مشتری از صاحب رستوران یا کافه برای ماندن در داخل و ادامه ی نوشیدن پس از زمان رسمی تعطیلی رستوران
Turn an idea or argument on it's head یعنی طور دیگری به قضیه نگاه کردن با روشی جدید با قضیه برخورد کردن
دیوارهای خارجی ساختمان که بدون حفره و شکاف هستند. ( عموما دیوارهای قبل از سال۱۹۲۰ که بین دو لایه، عایق هوا نداشتند و کاملا توپر بودند ) .
در جهت مخالف قرار گرفتن مثال: The shaftfacing away from the wind takes hot air out of the room این جمله مربوط به بادگیر های یزد است و از آنجاکه بادگ ...
روشی طبیعی برای خنک کردن هوای داخل ساختمان است. هوای خنک از طریق یک ورودی ( مثل پنجره ) وارد محیط میشود و سپس هوای گرم شده از یک خروجی که در تراز بال ...
در معماری highly visible form به معنایی فرمی از ساختمان است که از تمام جهات قابل دید و بدون نقطه ی کور باشد. در چنین ساختمانی سطح مجاور با هوای خارجی ...
ساختمان های پایدار از نظر بوم شناختی و زیست محیطی
نادیده گرفتن و اهمیت ندادن به شخصی ( یا موضوع مطرح شده )
گرمترین موقع تابستان
اشاره به واضح و آشکار بودن چیزی . Her honesty and sincerity positively shine out
سوال پیچ کردن فردی برای مدت طولانی ( که موجب آزار فرد است )
چرخیدن برای پرندگان، چرخیدن روی یک دایره یا منحنی ( و سپس شیرجه زدن )
شادی آور و صمیمانه
صبح زود هنگامی که خورشید شروع به نمایان شدن می کند.
کاملاً
آسیاب شده به. . . A mill is a building in which wheat is ground into flour
یک رنگی صداقت
نه به دلیل اینکه. . . نه به خاطر اینکه. . . It was not due to lack of effort that we failed; . the project was simply too ambitious شکست ما به خاطر ...
من اسمم رو عوض میکنم اگر . . ( فلان اتفاق بیفتد )
دلقک وار
تا این حد، that much They'll be the death of us all, that lot. آنها مرگ همه ی ما را رقم خواهند زد. بله تا همین حد.
درگیر شدن در کار یا فعالیت خاصی - سر و کله زدن He finally has a project he can get his teeth into.
خیلی مهم بودن تاثیرگذار بودن حیاتی
با هدفِ
دندان روی جگر گذاشتن ادامه دادن به انجام کاری یا ماندن در جایی گرچه انجام آن ناخوشایند است.
سر و ته قضیه را هم آوردن
به احتمال زیاد
باهوش - مشتاق - دانا !She's bright - headed, smart like a calculator
۱. با هیجان و بی هدف از سویی به سوی دیگر رفتن ۲. دور و بر کسی مانند پروانه گشتن
چون، در حقیقت، چون اگرچه در واقع کلمه ی for به معنی becauseهست و though به معنی although. For برای تاکید بیشتر بر حقیقتی آمده در دل جمله هست. برای ...
بدون حضور ذهن
به نوعی