دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٧٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
١٣,٠٦٥
لایک
لایک
٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
١

گاهی اوقات هم به معنی گیج و سردرگم معنی میده

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

. I’ve never really understood what makes her tick من هرگز به درستی نفهمیدم که چه چیزی او را به حرکت وامی دارد ( انگیزه های درونی او را بر انگیخته می ...

دیدگاه
٠

با کسی بودن و از او پشتیبانی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

باعث هم ذات پنداری شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
دیدگاه
٠

توصیف ناپذیر. هم معنا با کلمه ی ineffable

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
His awkwardness made him fumble with the key.
دیدگاه
٠

به قدری دست و پا چلفتی بود که نمیتوانست کلید را درست در دستش بگیرد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Senator Troy denounced the complacent attitude of the polluters of our air.
دیدگاه
٠

سناتور تروی نگرش خودخواهانه ی آلوده کنندگان هوای ما را محکوم کرد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
During the speech he fumbled for words.
دیدگاه
٠

در طول سخنرانی برای رساندن منظورش به صورت شفاف ، تلاش می کرد کلمات درست را پیدا کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I've always held musicians in awe.
دیدگاه
٠

من همیشه برای موسیقی دانان احترام قائل بوده ام.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Offering advice on each and every problem will undermine her feeling of being adult.
دیدگاه
٠

توصیه دادن به وی در مواجهه با هر مشکل باعث تضعیف حس او به عنوان یک فرد بزرگسال می شود.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.