جدیدترین پیشنهادها
٣ هفته پیش
٠
گاهی اوقات هم به معنی گیج و سردرگم معنی میده
١ ماه پیش
٠
. I’ve never really understood what makes her tick من هرگز به درستی نفهمیدم که چه چیزی او را به حرکت وامی دارد ( انگیزه های درونی او را بر انگیخته می ...
١ ماه پیش
٠
با کسی بودن و از او پشتیبانی کردن
١ ماه پیش
٠
باعث هم ذات پنداری شدن
٢ ماه پیش
٠
توصیف ناپذیر. هم معنا با کلمه ی ineffable
جدیدترین ترجمهها
٢ هفته پیش
Offering advice on each and every problem will undermine her feeling of being adult.
٠
توصیه دادن به وی در مواجهه با هر مشکل باعث تضعیف حس او به عنوان یک فرد بزرگسال می شود.
٢ هفته پیش
Ironically, for a man who hated war, he would have made a superb war cameraman.
٠
طنز ماجرا در این جاست که مردی که از جنگ متنفر بود ، میتوانست به بک فیلمبردار درجه یک جنگ تبدیل گردد.
٢ هفته پیش
I thought I saw someone skulking in the bushes - perhaps we should call the police.
٠
به نظرم اومد کسی توی بوته ها داره زاغ سیاه ما رو چوب میزنه ، شاید بهتر باشه به پلیس زنگ بزنیم.
٢ هفته پیش
He skulked around outside until the police had gone.
٠
او تا زمان رفتن پلیس به پرسه زدن در بیرون ادامه داد.
٢ هفته پیش
The policeman watched his quarry go into a bar.
٠
پلیس فردی را که دنبالش بود و داشت وارد بار میشد، تماشا میکرد.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.