دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
دربازکن برقی قوطی چیزی نیست که زیاد استفاده بشه… ولی وقتی لازم میشه، یه نجات دهنده ست. مثال: She used the electric can opener to open the soup can. ...
وافل ساز یه صبحونه ی شاد با وافل ترد و خوشمزه؟ این دستگاه حرف نداره. مثال: She made Belgian waffles with her waffle maker. مشتقات: اسم: waffle – و ...
ساندویچ ساز وقتی خیلی گرسنه ای و زمان کم داری، این دستگاه یه غذای گرم و جمع وجور تحویلت می ده. مثال: He grilled cheese sandwiches in the sandwich m ...
سینی پخت برقی برای درست کردن پنکیک، تخم مرغ، همبرگر و هر چیزی که سطح صاف بخواد! مثال: The electric griddle cooked pancakes evenly. مشتقات: اسم: gri ...
فر تُستری ترکیبی از تُستر و فر کوچیک؛ مناسب گرم کردن یا پختن یه وعده ی کوچیک. مثال: She baked cookies in the toaster oven. مشتقات: اسم: oven – فر ...
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
دوستانی که گاهی بیدلیل دیسلایک میزنن واقعاً برام سواله که دقیقاً چی توی بعضی جوابها اذیتتون میکنه آیا لحن صمیمی و خودمونی اذیتکنندهست؟ یا تحلیلهای طولانی؟ شاید هم فقط تفاوت سلیقه داریم اگه نظرتون رو بگید، خیلی خوشحال میشم شاید بتونیم بهتر همدیگه رو بفهمیم و فضای آبادیس رو گفتوگومحورتر کنیم
جدیدترین پاسخها
کدام مورد اثری از فریدون مشیری است ؟ الف) آه باران ب) سوته دلان ج)کرامت آبی د)ازین اوستا
✅ آه باران – اثر فریدون مشیری، شعری احساسی و لطیف. ❌ سوتهدلان – بیشتر شناختهشده بهعنوان فیلم، نه شعر از شاعری خاص. ❌ کرامت آبی – از قیصر امینپور، با لحن معنوی و اجتماعی. ❌ ازین اوستا – مجموعه شعری از احمد شاملو با نگاهی روشنفکرانه.
Ever new یعنی: همیشه تازه، همیشه نو، همیشه جدید. مثال: Love that feels ever new = عشقی که همیشه تازگی داره.
Not stopping until she reached the inner core, compressed into a hard unfeeling metal. معنی بخش آخر جمله چی میشه؟
توصیف compressed into a hard unfeeling metal مربوط به inner core ـه، نه she. چون جملهی اول تموم شده و این توصیف بلافاصله بعد از inner core اومده. معنی خلاصه: تا وقتی به هستهی درونی رسید، توقف نکرد؛ هستهای که مثل فلزی سخت و بیاحساس فشرده شده بود.
مفهوم « صد زبان » در بیت زیر کدام است ؟ « صاحب سری عزیزی صد زبان گر بدی آنجا بدادی صلحشان » الف) معترض و گله مند ب) سخن چین و حراف ج) فصیح و بلیغ د) فتنه انگیز و جاسوسی
گزینهی ج) فصیح و بلیغ درست است. چون صد زبان کنایه از توانایی بسیار در سخن گفتن است، نه لزوماً معترض یا جاسوس. ساده بگم: صد زبان یعنی کسی که خیلی خوب حرف میزنه، زبونش چرب و نرمه و میتونه هر چیزی رو قشنگ بگه. تو این بیت، منظور اینه که اون شخص کلی توانایی تو حرف زدن داره و حتی اگه بدی هم کرده باشه، میتونه طوری بگه که همه آروم شن یا مشکلی پیش نیاد. پس یعنی کسی که بلده خوب و با مهارت حرف بزنه.
سلام، یچیزی ذهنمو درگیر کرده در مورد کلمات "برملا". آیا اینکه میگیم یچیزی برملا شد، منظورمون از ملا همون ملأ به معنای عام هست؟ یعنی مثلا موضوع بر ملأ (بر عام) آشکار شده؟ بر ملأ شدن. اگه اینطوره چرا بعدش نمیگیم (بر ملأ) مثلا آشکار شد. یا بر ملأ هویدا شد؟ چطوره که خودش این معنی رو میده؟
۱. آیا برملا یعنی بر ملأ (جمع مردم)؟ ✅ بله، برملا از بر + ملأ (عربی، بهمعنی مردم) ساخته شده. ۲. پس یعنی روی مردم، جلوی همه؟ ✅ درست همینه. یعنی چیزی علنی و جلوی چشم مردم شد. ۳. چرا نمیگیم بر مل ...