تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

having direct contact; being right next to

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To feel sick, not to feel well

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاهش دادن ساعات کاری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو گفتی و منم باور کردم!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روی اعصاب کسی راه رفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The latest gossip

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که همه کاسه کوزه ها سرش خالی میشه و تقصیرا رو سرش میندازن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخشی از کار بودن She doesn't like firing people, but as a vice president, she knows that it comes with the territory

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مسئله مورد بحث

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظر دادن درباره چیزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسب و کار را دوباره رونق بخشاندن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تدریجی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثبت اندیش بودن

پیشنهاد
١

بعدا بخاطر به تصمیم پشیمان شدن

پیشنهاد
١

مدام نظر عوض کردن در مورد موضوعی، توی تصمیم گرفتن مشکل داشتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار و کاسبی بقیه رو کساد کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدرن و مدروز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ایده دادن Discussing idea

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To get agreement or approval from

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرا شروع به انجام کارها به گونه ای متفاوت کنیم در حالی که روشی که اکنون آنها را انجام می دهیم کار می کند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تا دقیقه آخر کار کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حل کردن مشکلات

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ایده ای که عملی نیست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

To think up a good idea

پیشنهاد
٠

کمرنگ کردن، کمتر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مملو