پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٧,٣٥١)
presbyophrenia [prezbi'əʊfren. ɪə] Wernicke’s syndrome Wernicke’s syndrome [vɜːniks sindrəʊm] نشانگان ورنیک/ پیر ذهنی {ا}: یک اختلال روانی ( اغلب در ...
presbyophrenia [prezbi'əʊfren. ɪə] Wernicke’s syndrome Wernicke’s syndrome [vɜːniks sindrəʊm] نشانگان ورنیک/ پیر ذهنی {ا}: یک اختلال روانی ( اغلب در ...
presbyophrenia [prezbi'əʊfren. ɪə] Wernicke’s syndrome Wernicke’s syndrome [vɜːniks sindrəʊm] نشانگان ورنیک/ پیر ذهنی {ا}: یک اختلال روانی ( اغلب در ...
posttransfusion syndrome [pəʊsttr�nsˈfjuː. ʒən ˈsɪndrəʊm] نشانگان پسا انتقال خون یا پساخونیاری ( ا ) : وضعیتی که ممکن است چند هفته یا چند ماه پس از ت ...
posttransfusion syndrome [pəʊsttr�nsˈfjuː. ʒən ˈsɪndrəʊm] نشانگان پسا انتقال خون یا پساخونیاری ( ا ) : وضعیتی که ممکن است چند هفته یا چند ماه پس از ت ...
posttransfusion syndrome [pəʊsttr�nsˈfjuː. ʒən ˈsɪndrəʊm] نشانگان پسا انتقال خون یا پساخونیاری ( ا ) : وضعیتی که ممکن است چند هفته یا چند ماه پس از ت ...
posttransfusion syndrome [pəʊsttr�nsˈfjuː. ʒən ˈsɪndrəʊm] نشانگان پسا انتقال خون یا پساخونیاری ( ا ) : وضعیتی که ممکن است چند هفته یا چند ماه پس از ت ...
posttransfusion syndrome [pəʊsttr�nsˈfjuː. ʒən ˈsɪndrəʊm] نشانگان پسا انتقال خون یا پساخونیاری ( ا ) : وضعیتی که ممکن است چند هفته یا چند ماه پس از ت ...
posttransfusion syndrome [pəʊsttr�nsˈfjuː. ʒən ˈsɪndrəʊm] نشانگان پسا انتقال خون یا پساخونیاری ( ا ) : وضعیتی که ممکن است چند هفته یا چند ماه پس از ت ...
postphlebitic syndrome [pəʊstflebitik ˈsɪndrəʊm] نشانگان پسا سیاهرگ آماس {ا}: وضعیتی که پس از ترومبوز ورید ( به ویژه ورید پا ) ایجاد می شود؛ دریچه ها ...
postphlebitic syndrome [pəʊstflebitik ˈsɪndrəʊm] نشانگان پسا سیاهرگ آماس {ا}: وضعیتی که پس از ترومبوز ورید ( به ویژه ورید پا ) ایجاد می شود؛ دریچه ها ...
postphlebitic syndrome [pəʊstflebitik ˈsɪndrəʊm] نشانگان پسا سیاهرگ آماس {ا}: وضعیتی که پس از ترومبوز ورید ( به ویژه ورید پا ) ایجاد می شود؛ دریچه ها ...
plica syndrome [plaikə ˈsɪndrəʊm] نشانگان چین و شکن ( ا ) : التهاب چین های سینوویوم مفصل زانو ناشی از آسیب های غیرنافذ یا پیچشی که با درد و افیوژن مش ...
plica syndrome [plaikə ˈsɪndrəʊm] نشانگان چین و شکن ( ا ) : التهاب چین های سینوویوم مفصل زانو ناشی از آسیب های غیرنافذ یا پیچشی که با درد و افیوژن مش ...
placental transfusion syndrome [plə'sentəl tr�nsˈfjuː. ʒən ˈsɪndrəʊm] نشانگان انتقال خون جفتی ( ا ) : سندرمی که در بارداری های دوقلویی رخ می دهد و یک ...
placental transfusion syndrome [plə'sentəl tr�nsˈfjuː. ʒən ˈsɪndrəʊm] نشانگان انتقال خون جفتی ( ا ) : سندرمی که در بارداری های دوقلویی رخ می دهد و یک ...
placental transfusion syndrome [plə'sentəl tr�nsˈfjuː. ʒən ˈsɪndrəʊm] نشانگان انتقال خون جفتی ( ا ) : سندرمی که در بارداری های دوقلویی رخ می دهد و یک ...
= Plummer–Vinson syndrome
myofascial [ˌmaɪəˈfeɪʃəl] عضله نیامی ( ص ) : مربوط به فاسیای اطراف، حمایت کننده یا متصل کننده عضلات
myofascial [ˌmaɪəˈfeɪʃəl] عضله نیامی ( ص ) : مربوط به فاسیای اطراف، حمایت کننده یا متصل کننده عضلات
myofascial [ˌmaɪəˈfeɪʃəl] عضله نیامی ( ص ) : مربوط به فاسیای اطراف، حمایت کننده یا متصل کننده عضلات
myofascial [ˌmaɪəˈfeɪʃəl] عضله نیامی ( ص ) : مربوط به فاسیای اطراف، حمایت کننده یا متصل کننده عضلات
Scheie’ s syndrome [ʃai ˈsɪndrəʊm] نشانگان شای {ا}: یک اختلال ژنتیکی نادر ذخیره سازی لیزوزومی و خفیف ترین نوع موکوپلی ساکاریدوز نوع I که با نشانه های ...
Scheie’ s syndrome [ʃai ˈsɪndrəʊm] نشانگان شای {ا}: یک اختلال ژنتیکی نادر ذخیره سازی لیزوزومی و خفیف ترین نوع موکوپلی ساکاریدوز نوع I که با نشانه های ...
mucopolysaccharidosis type III [mjuːkˈɒpəlisəkɑːridˈəʊsis tˈaip θriː] Sanfilippo’s syndrome Sanfilippo’s syndrome [s�nfailipʊz ˈsɪndrəʊm] نشانگان ...
mucopolysaccharidosis type III [mjuːkˈɒpəlisəkɑːridˈəʊsis tˈaip θriː] Sanfilippo’s syndrome Sanfilippo’s syndrome [s�nfailipʊz ˈsɪndrəʊm] نشانگان ...
mucopolysaccharidosis type III [mjuːkˈɒpəlisəkɑːridˈəʊsis tˈaip θriː] Sanfilippo’s syndrome Sanfilippo’s syndrome [s�nfailipʊz ˈsɪndrəʊm] نشانگان ...
Morquio Brailsford disease [mɔ:kjiːəʊ breizfɜːd diˈziːz] Morquio’s syndrome Morquio’s syndrome [mɔ:kjiːəʊz ˈsɪndrəʊm] نشانگان مورکیو/ بیماری مورک ...
mucopolysaccharidosis type III [mjuːkˈɒpəlisəkɑːridˈəʊsis tˈaip θriː] Sanfilippo’s syndrome Sanfilippo’s syndrome [s�nfailipʊz ˈsɪndrəʊm] نشانگان ...
mucopolysaccharidosis type III [mjuːkˈɒpəlisəkɑːridˈəʊsis tˈaip θriː] Sanfilippo’s syndrome Sanfilippo’s syndrome [s�nfailipʊz ˈsɪndrəʊm] نشانگان ...
Morquio Brailsford disease [mɔ:kjiːəʊ breizfɜːd diˈziːz] Morquio’s syndrome Morquio’s syndrome [mɔ:kjiːəʊz ˈsɪndrəʊm] نشانگان مورکیو/ بیماری مورک ...
Morquio Brailsford disease [mɔ:kjiːəʊ breizfɜːd diˈziːz] Morquio’s syndrome Morquio’s syndrome [mɔ:kjiːəʊz ˈsɪndrəʊm] نشانگان مورکیو/ بیماری مورک ...
Morton’s syndrome [ˈsɪndrəʊm] نشانگان یا عصب تود مورتون ( ا ) : یک بیماری دردناک که در آن، کوتاهی مادرزادی اولین استخوان کف پا باعث هیپرتروفی و درد ...
Morton’s syndrome [ˈsɪndrəʊm] نشانگان یا عصب تود مورتون ( ا ) : یک بیماری دردناک که در آن، کوتاهی مادرزادی اولین استخوان کف پا باعث هیپرتروفی و درد ...
Morton’s syndrome [ˈsɪndrəʊm] کف پا درد مورتون ( ا ) : وضعیتی که در آن، بخشی از یک عصب در کف پا ضخیم تر شده و باعث درد و از دست دادن حس می شود. Mort ...
Morton’s syndrome [ˈsɪndrəʊm] کف پا درد مورتون ( ا ) : وضعیتی که در آن، بخشی از یک عصب در کف پا ضخیم تر شده و باعث درد و از دست دادن حس می شود. Mort ...
Morton’s syndrome [ˈsɪndrəʊm] کف پا درد مورتون ( ا ) : وضعیتی که در آن، بخشی از یک عصب در کف پا ضخیم تر شده و باعث درد و از دست دادن حس می شود. Mort ...
Morton's neuroma [ˌmɔː. tənz njʊəˈrəʊmə] عصب تود مورتون {ا}: سندروم مورتون که در آن، عصب ضخیم و هیپرتروفه شود.
Morton's neuroma [ˌmɔː. tənz njʊəˈrəʊmə] عصب تود مورتون {ا}: سندروم مورتون که در آن، عصب ضخیم و هیپرتروفه شود.
Morton's neuroma [ˌmɔː. tənz njʊəˈrəʊmə] عصب تود مورتون {ا}: سندروم مورتون که در آن، عصب ضخیم و هیپرتروفه شود.
Morton's metatarsalgia [ˌmɔː. tənz met. ə. tɑːsˈ�l. dʒi. ə] کف پا درد مورتون ( ا ) : وضعیتی که در آن، بخشی از یک عصب در کف پا ضخیم تر شده و باعث درد ...
Morton's metatarsalgia [ˌmɔː. tənz met. ə. tɑːsˈ�l. dʒi. ə] کف پا درد مورتون ( ا ) : وضعیتی که در آن، بخشی از یک عصب در کف پا ضخیم تر شده و باعث درد ...
Morton's metatarsalgia [ˌmɔː. tənz met. ə. tɑːsˈ�l. dʒi. ə] کف پا درد مورتون ( ا ) : وضعیتی که در آن، بخشی از یک عصب در کف پا ضخیم تر شده و باعث درد ...
Mortenson’s syndrome [mˈɔːtənsɒnz ˈsɪndrəʊm] بیش لخته یاختگی خونریزی دهنده/ نشانگان مورتنسون {ا}: یک اختلال خونی که با افزایش تعداد پلاکت های خون، طو ...
Mortenson’s syndrome [mˈɔːtənsɒnz ˈsɪndrəʊm] بیش لخته یاختگی خونریزی دهنده/ نشانگان مورتنسون {ا}: یک اختلال خونی که با افزایش تعداد پلاکت های خون، طو ...
Mortenson’s syndrome [mˈɔːtənsɒnz ˈsɪndrəʊm] بیش لخته یاختگی خونریزی دهنده/ نشانگان مورتنسون {ا}: یک اختلال خونی که با افزایش تعداد پلاکت های خون، طو ...
Mortenson’s syndrome [mˈɔːtənsɒnz ˈsɪndrəʊm] بیش لخته یاختگی خونریزی دهنده/ نشانگان مورتنسون {ا}: یک اختلال خونی که با افزایش تعداد پلاکت های خون، طو ...
Mortenson’s syndrome [mˈɔːtənsɒnz ˈsɪndrəʊm] بیش لخته یاختگی خونریزی دهنده/ نشانگان مورتنسون {ا}: یک اختلال خونی که با افزایش تعداد پلاکت های خون، طو ...
Mortenson’s syndrome [mˈɔːtənsɒnz ˈsɪndrəʊm] بیش لخته یاختگی خونریزی دهنده/ نشانگان مورتنسون {ا}: یک اختلال خونی که با افزایش تعداد پلاکت های خون، طو ...
meconium aspiration syndrome [mi'kəʊniəm �spiˈreiʃən ˈsɪndrəʊm] نشانگان آسپیراسیون مامیزه {ا}: سندرمی که با خفگی شدید ناشی از نقص در اتساع ریه ها به ...