محمدرضا سلطانی زرندی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goniometer: [پزشکی] زاویه سنج: وسیله ای برای ان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gonad: [پزشکی] غده ی جنسی: بیضه یا تخمدان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groin: [پزشکی] کشاله ی ران

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gray matter: [پزشکی] ماده ی خاکستری: بافت غیرمیل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gustation: [پزشکی] چشیدن، حس چشایی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gustation: [پزشکی] چشیدن، حس چشایی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gynatresia: [پزشکی] انسداد جزئی یا کامل مجرای ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gynatresia: [پزشکی] انسداد جزئی یا کامل مجرای ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gyrospasm: [پزشکی] اسپاسم چرخشی سر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gyrospasm: [پزشکی] اسپاسم چرخشی سر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gynecology: [پزشکی] زنان شناسی، زن پزشکی: مطالع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brugada criteria: معیارهای بروگادا : این معیارها که ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brugada criteria: معیارهای بروگادا : این معیارها که ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معیارهای بروگادا: Brugada Criteria این معیارها که توس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معیارهای بروگادا: Brugada Criteria این معیارها که توس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقیاس امتیازی برچ وارتوفسکی: Burch - Wartofsky Point Scale ( BWP ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مقیاس امتیازی برچ وارتوفسکی: Burch - Wartofsky Point Scale ( BWP ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

burch wartofsky point scale: مقیاس امتیازی برچ - وارتوفسکی ( BWP ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burch wartofsky point scale: مقیاس امتیازی برچ - وارتوفسکی ( BWP ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bwps: Burch - Wartofsky Point Scale ( BWP ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bwps: Burch - Wartofsky Point Scale ( BWP ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hair: [پزشکی] مو: ساختار نخی شکل کراتینیز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hallucination: [پزشکی] توهم: ادراک کاذب که به محرک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

health: [پزشکی] سلامتی، سلامت، بهداشت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hallucinogen: [پزشکی] توهم زا: دارویی که باعث ایج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heliotherapy: [پزشکی] خورشید درمانی؛ استحمام خورش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heart: [پزشکی] قلب: عضو عضلانی چهار حفره ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hemoglobin: [پزشکی] هموگلوبین: رنگدانه حاوی آهن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemoglobin: [پزشکی] هموگلوبین: رنگدانه حاوی آهن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hemopathy: [پزشکی] هموپاتی: هر ( گونه ) بیماری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemopathy: [پزشکی] هموپاتی: هر ( گونه ) بیماری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hemopoesis: [پزشکی] خون سازی: تولید گلبول های خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemopoesis: [پزشکی] خون سازی: تولید گلبول های خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemoptysis: [پزشکی] هموپتزی: خلط خونی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hematuria: [پزشکی] هماچوری؛ خون ادراری: خون در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemangioma: [پزشکی] همانژیوم: تومور ( خوش خیم ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hematomyelia: [پزشکی] خونریزی به داخل نخاع ( طناب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemorrhage: [پزشکی] خونریزی: خروج خون زیاد ( از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemiparesis: [پزشکی] همی پارزی: فلج جزئی یک طرف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemisphere: [پزشکی] نیم کره: یک دوم ( هر ) ساخت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemianopia: [پزشکی] نیم نابینایی، نیم کوری : نا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hepatomegaly: [پزشکی] بزرگ شدن کبد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hepatectomy: [پزشکی] کبد برداری: برداشتن ( قسمتی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hepatocyte: [پزشکی] ( یک ) سلول کبدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heptachromic: [پزشکی] قادر به تشخیص تمامی هفت رنگ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heptachromic: [پزشکی] قادر به تشخیص تمامی هفت رنگ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hernioplasty: [پزشکی] ترمیم فتق با روش جراحی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hernioplasty: [پزشکی] ترمیم فتق با روش جراحی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

herniorrhaphy: [پزشکی] هرنیورافی: ترمیم فتق با روش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hernia: [پزشکی] فتق: بیرون زدگی یک عضو از ط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heterogenous: [پزشکی] غیرهمشکل، ناهمسان: متشکل از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

histioblast: [پزشکی] هیستیوبلاست: سلول تشکیل دهن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

histocompatibility: [پزشکی] سازگاری بافتی: تشابه بافت ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hirsutism: [پزشکی] پرمویی: وجود موهای زبروخشن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heterophasia: [پزشکی] دگرگویی: به زبان آوردن واژه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heteropsia: [پزشکی] دید ناهمسان در دو چشم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humerus: [پزشکی] استخوان بازو

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holosystolic: [پزشکی] تمام سیستولی: ( به درازای ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holosystolic: [پزشکی] تمام سیستولی: ( به درازای ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homograft: [پزشکی] پیوند درون گونه ای: پیوند ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homograft: [پزشکی] پیوند درون گونه ای: پیوند ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humeral: [پزشکی] بازویی: مربوط به استخوان با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humeral: [پزشکی] بازویی: مربوط به استخوان با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hydrocarbon: [پزشکی] هیدروکربن: ترکیب حاوی هیدرو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hydrocarbon: [پزشکی] هیدروکربن: ترکیب حاوی هیدرو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hygrometer: [پزشکی] رطوبت سنج: وسیله ی اندازه گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hydration: [پزشکی] اضافه نمودن آب؛ وجود میزان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperemesis: [پزشکی] استفراغ بیش از حد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypoxia: [پزشکی] هیپوکسی: کاهش میزان اکسیژن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypalgesia: [پزشکی] هایپالژزی: کاهش حساسیت نسبت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypercapnia: [پزشکی] هیپرکاپنه: افزایش سطح دی اک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypercapnia: [پزشکی] هیپرکاپنه: افزایش سطح دی اک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperglycemia: [پزشکی] قندخون بالا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperplasia: [پزشکی] هیپرپلازی: رشد و نمو بیش از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperkalemia: [پزشکی] هیپرکالمی: افزایش پتاسیم در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperparathyroidism: [پزشکی] پرکاری پاراتیروئید: فعالیت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypothermia: [پزشکی] دمای غیر طبیعی پایین بدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypotension: [پزشکی] هیپوتانسیون: فشارخون پایین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypnosis: [پزشکی] خواب واره: وضعیت خواب القای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hyperposia: [پزشکی] پرنوشی: نوشیدن بیش از حد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperposia: [پزشکی] پرنوشی: نوشیدن بیش از حد

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypophyseal: [پزشکی] مربوط به ( غده ) هیپوفیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypophyseal: [پزشکی] مربوط به ( غده ) هیپوفیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hysterotomy: [پزشکی] هیستروتومی: برش رحم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hysteropexy: [پزشکی] ثابت کردن رحم ( با روش جراح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypophysis: [پزشکی] هیپوفیز: غده ای در زیر هیپو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jaundice: [پزشکی] زردی، یرقان: زرد شدن رنگ پو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jaw: [پزشکی] فک، آرواره، گیره

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jejunectomy: [پزشکی] ( بریدن و ) برداشتن ژژنوم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jejunectomy: [پزشکی] ( بریدن و ) برداشتن ژژنوم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juxtaposition: [پزشکی] هم جواری، هم کناری: وضعیت و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joint: [پزشکی] مفصل: اتصال بین دو استخوان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jejunum: [پزشکی] ژژنوم: قسمت میانی روده ی کو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juxtaglomerular: [پزشکی] نزدیک گلومرول

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bush francis catatonia rating scale: مقیاس رتبه بندی کاتاتونی بوش - فران ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bush francis catatonia rating scale: مقیاس رتبه بندی کاتاتونی بوش - فران ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقیاس رتبه بندی کاتاتونی بوش فرانسیس: Bush - Francis Catatonia Rating Sca ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مقیاس رتبه بندی کاتاتونی بوش فرانسیس: Bush - Francis Catatonia Rating Sca ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parenteral: غیر روده ای: واژه غیر روده ای به صو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

large volume parenteral: تزریق ( غیرخوراکی ) حجم زیاد ( LVP ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

large volume parenteral: تزریق ( غیرخوراکی ) حجم زیاد ( LVP ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lvp: Large - Volume Parenteral

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lvp: Large - Volume Parenteral

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

small volume parenteral: تزریق ( غیرروده ای ) کم حجم ( SVP )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small volume parenteral: تزریق ( غیرروده ای ) کم حجم ( SVP )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

svp: Small - Volume Parenteral

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

macrodrip: ست استاندارد : نوعی ست تزریق که معم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

macrodrip: ست استاندارد : نوعی ست تزریق که معم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

microdrip: ست میکرودریپ ( میکروست ) : نوعی ست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microdrip: ست میکرودریپ ( میکروست ) : نوعی ست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

continuous infusion: تزریق ( انفوزیون ) مداوم ( داخل وری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continuous infusion: تزریق ( انفوزیون ) مداوم ( داخل وری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intermittent infusion: تزریق ( انفوزیون ) متناوب ( داخل ور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intermittent infusion: تزریق ( انفوزیون ) متناوب ( داخل ور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intermittent injection: تزریق ( انفوزیون ) متناوب ( داخل ور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intermittent injection: تزریق ( انفوزیون ) متناوب ( داخل ور ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iv push: به تزریق سریع دارو به داخل ورید به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iv push: به تزریق سریع دارو به داخل ورید به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bolus: دوز بولوس: به تزریق سریع دارو به دا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

body mass index: شاخص توده بدنی: شاخص توده بدنی به ع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

body fat: چربی بدن : مطالعات اخیر نشان داده ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

body fat: چربی بدن : مطالعات اخیر نشان داده ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deurenberg formula: فرمول دورنبرگ : درصد چربی را می توا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deurenberg formula: فرمول دورنبرگ : درصد چربی را می توا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gallagher formula: فرمول گالاگر : درصد چربی را می توان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gallagher formula: فرمول گالاگر : درصد چربی را می توان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jackson pollock formula: فرمول جکسون - پولاک : درصد چربی بد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jackson pollock formula: فرمول جکسون - پولاک : درصد چربی بد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jackson as formula: فرمول جکسون - آس : درصد چربی بدن= ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jackson as formula: فرمول جکسون - آس : درصد چربی بدن= ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

total body fat: کل چربی بدن : کل چربی بدن = وزن ( K ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

total body fat: کل چربی بدن : کل چربی بدن = وزن ( K ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lean body weight: وزن بدون چربی بدن : BMI تنها بازتاب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lean body weight: وزن بدون چربی بدن : BMI تنها بازتاب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lbw: Lean Body Weight ( LBW ) : وزن بدون ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lbw: Lean Body Weight ( LBW ) : وزن بدون ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boer equation: معادله بوئر : وزن بدون چربی بدن : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boer equation: معادله بوئر : وزن بدون چربی بدن : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

james equation: فرمول جیمز : وزن بدون چربی بدن : ز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

james equation: فرمول جیمز : وزن بدون چربی بدن : ز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hume equation: معادله هیوم : وزن بدون چربی بدن : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hume equation: معادله هیوم : وزن بدون چربی بدن : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fat free mass index: شاخص توده بدون چربی : FFMI = ( وزن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fat free mass index: شاخص توده بدون چربی : FFMI = ( وزن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ffmi: Fat Free Mass Index ( FFMI ) : شاخص ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ffmi: Fat Free Mass Index ( FFMI ) : شاخص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mosteller formal: فرمول موستلر : فرمول�های بسیاری برا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mosteller formal: فرمول موستلر : فرمول�های بسیاری برا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dubois d formal: فرمول دوبیوس : مساحت سطح بدن فرمو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dubois d formal: فرمول دوبیوس : مساحت سطح بدن فرمو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jacobson formula: فرمول جاکوبسون : مساحت سطح بدن BSA ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iatrogenic: [پزشکی] درمان زاد: حاصل تاثیرات درم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idiopathic: [پزشکی] ایدیوپاتیک، ناشناخته: بدون ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ideation: [پزشکی] اندیشه پردازی: روند پرداختن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

icthyosis: [پزشکی] ایکتیوز: ( وضعیت ) پوست خشک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

icthyosis: [پزشکی] ایکتیوز: ( وضعیت ) پوست خشک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ileitis: [پزشکی] ایلئیت: التهاب ایلئوم ileum

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ileitis: [پزشکی] ایلئیت: التهاب ایلئوم ileum

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iliopelvic: [پزشکی] لگنی، ایلیومی ( خاصره ای ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iliopelvic: [پزشکی] لگنی، ایلیومی ( خاصره ای ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ilium: [پزشکی] ایلیوم، خاصره: قسمت فوقانی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ileum: [پزشکی] ایلئوم: قسمت انتهایی روده ی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impotence: [پزشکی] ناتوانی ( جنسی ) ، سستی، ضع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

immature cell: [پزشکی] یاخته ( سلول ) نابالغ ( نار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immature cell: [پزشکی] یاخته ( سلول ) نابالغ ( نار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immunity: [پزشکی] ایمنی، مصونیت: محفوظ بودن ع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immune system: [پزشکی] سیستم ایمنی ( بدن )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immunization: [پزشکی] ایمن سازی: ( فرآیند ) ایجاد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incontinent: [پزشکی] بی اختیار: ناتوان در نگهدار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inhale: [پزشکی] تنفس و استنشاق ( کردن ) ، ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inversion: [پزشکی] چرخش به داخل، وارونگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inotropic: [پزشکی] اینوتروپیک: موثر بر فیبرهای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inseminate: [پزشکی] ریختن منی به داخل مهبل ( وا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inflammation: [پزشکی] التهاب، آماس: پاسخ موضعی به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inguinal: [پزشکی] مغبنی: مربوط به کشاله ی ران

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infrascapular: [پزشکی] زیرکتفی: ( واقع در ) زیر اس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incision: [پزشکی] برش: 1. بریدن قسمتی ( مثلاٌ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infracerebral: [پزشکی] تحت مغزی، زیرمخ

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infracerebral: [پزشکی] تحت مغزی، زیرمخ

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intraabdominal: [پزشکی] داخل شکمی: مربوط به درون شک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intraabdominal: [پزشکی] داخل شکمی: مربوط به درون شک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intra abdominal: [پزشکی] داخل شکمی: مربوط به درون شک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intra abdominal: [پزشکی] داخل شکمی: مربوط به درون شک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intestine: [پزشکی] روده: قسمتی از دستگاه گوارش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intercostal: [پزشکی] بین دنده ای: ( واقع در ) بی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insular: [پزشکی] جزیره ای: مربوط به سلولهای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrauterine: [پزشکی] داخل رحمی، درون رحمی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intranasal: [پزشکی] داخل بینی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intraventricular: [پزشکی] داخل بطنی: ( واقع در ) درون ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intromission: [پزشکی] دخول: ورود یک قسمت به داخل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intravesical: [پزشکی] داخل مثانه ای: ( واقع در ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intravesical: [پزشکی] داخل مثانه ای: ( واقع در ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

iodism: [پزشکی] مسمومیت با یُد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iodism: [پزشکی] مسمومیت با یُد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iridopupillary: [پزشکی] عنبیه ای مردمکی: مربوط به ع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iridopupillary: [پزشکی] عنبیه ای مردمکی: مربوط به ع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ipsilateral: [پزشکی] همان طرفه: موثر بر همان سمت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iridoschisis: [پزشکی] شکاف عنبیه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irregular: [پزشکی] نامنظم، بی قاعده، نامرتب، غ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irrigation: [پزشکی] شستشو: شستشوی یک لوله، حفره ...

٨ ماه پیش

مدال‌های محمدرضا سلطانی زرندی