نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hop: جهش، پرش ( کوتاه ) With his feet ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
post: 🔷 تیر - تیرک ( دیرک ) A sailor th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
streamer: کاغذ رنگی، نوار یا روبان رنگی و آو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tie: verb ربط/ارتباط دادن، مربوط کردن/د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dress code: E. g. Most evenings there's a party ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
patterned: طرح دار Do you suppose it would be ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
striped shirt: پیراهن راه راه Do you suppose it w ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
presentable: ✅ آراسته و آماده ✅ خوش نما و مقبول ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carefully: با احتیاط، محتاطانه We had to st ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gingerly: با احتیاط 1 ) He stepped gingerly ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gingerly: با احتیاط 1 ) He stepped gingerly ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
accidentally: بصورت تصادفی/اتفاقی I accidentally ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hastily: با عجله/شتاب/سرعت، شتابان He step ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hastily: با عجله/شتاب/سرعت، شتابان He step ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
represent: ✔️نشان دادن - نشانه ی چیزی بودن - ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
concern: [VERB] Concern= مربوط بودن به this ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
establish: تاسیس کردن The move was a first st ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crucial: ⁦✔️⁩بسیار مهم 1 ) This is a 💥cruc ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
literary: ادبی This is a crucial first step ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
considerable: مهم، شایان توجه The offer constit ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
public disorder: بی نظمی/هرج و مرج عمومی We shall t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
public disorder: بی نظمی/هرج و مرج عمومی We shall t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go wrong: E. g. If you follow all the steps, ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crazy idea: E. g. If he goes one step further w ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disorder: بی نظمی، اختلال It's only a short ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
struck: شوکه کردن/شدن It suddenly struck h ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
certification: صدور گواهینامه ( یا تصدیق یا پروانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
integration: یکپارچه سازی، کامل سازی This is t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
grove: orange grove باغستان پرتقال
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expectancy: امید به زندگی Americans have one o ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
longevity: طول عمر :SYN lifetime 1 ) one of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hesitant: مردد، همراه با تردید He took a he ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gasp: ✓ نفس نفس زدن ✓ به نفس نفس زدن افتا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grow fainter: کم توان/بی رمق تر شدن He grew fain ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مراقب پله ها باشید: Mind the step!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
quicken: سرعت دادن/بخشیدن/گرفتن، تسریع کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quicken: سرعت دادن/بخشیدن/گرفتن، تسریع کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grow nervous: عصبی شدن I was growing more and mo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
execute: نمایش دادن، اجرا کردن، انجام دادن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
attic: 1 ) We need the steps to get into t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extortion: You accusing me of extortion? داری ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
drive away: دور شدن/کردن We saw their car outs ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dignity: ۱ ) کرامت - حرمت ۲ ) شان - مقام - م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
discretion: 🗣️دیٖس کِرِشِن ✓ صلاحدید - صوابدی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
highlander: اسکاتلندی Because the bloody Highl ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bloody: ملعون Because the bloody Highlande ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the course of history: در طول تاریخ In the course of hist ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the course of history: در طول تاریخ In the course of hist ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
breakdown: NOUN ( بصورت چسبیده ) فروپاشی و ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brink: مرز Extreme stress had driven him ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
despair: سرخوردگی، فروماندگی Her husband's ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
verge: مرز Her husband's violent and abus ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
abusive: توهین/تحقیر آمیز Her husband's vio ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
violent: تند، خشن Her husband's violent an ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
deed: کردار، عمل His family could not u ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
well adjusted: براه، سر به زیر، خوش کردار، منطب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drive: noun تلاش/کوشش با برنامه/برنامه ریز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
determination: اراده و عزم راسخ One of the defini ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
noble: ✔️ اصیل، شریف We're gonna teach you ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
یک بیستم پوند: Shilling
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
relentless: بی امان، بی وقفه 1 ) The superma ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
premises: ساختمان، فضاهای ساختمانی The firm ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حرف ندا تا ابد: selah
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sit up: بیدار نشستن، در بستر نشستن He sat ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
study: verb بدقت نگاه کردن، برانداز کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
faculty: دانشکده The faculty offers student ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unexpectedly: بصورت غیر مترقبه/غیرمنتظره They ar ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extensively: از همه جهات، بصورت وسیع 1 ) The e ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hedgehog: جوجه تیغی He's been studying hedge ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set aside: a room set aside for private study ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take up: پرداختن به کاری، وقت گذاشتن ( واسه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
independent: آزاد ( مطالعه ) This grammar boo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dialect: ⁦✔️⁩گویش The scientific study of A ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
internship: دوره کارآموزی ( پزشکی ) Students ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
undertake: ✔️انجام دادن - اقدام کردن/نمودن 1 ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leisure: وقت آزاد He needed more leisure to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
studies: . E. g 1 ) business/media/American ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
adapt: انطباق پیدا کردن - کنار آمدن a det ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
detailed: مفصل a detailed study of how anima ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry out: به انجام رسیدن، بعمل آمدن Researc ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bias: گرایش، تمایل به یک طرف 1 ) The st ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feasibility: امکان پذیری/سنجی 1 ) The company un ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one another: با همدیگه با یکدیگر He has made a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
commission: مأموریت دادن ( به ) ، مامور کردن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
comparative: تطبیقی، مقایسه ای A comparative s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
phenomenon: 🔰پدیده، رویداد This phenomenon h ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
insight: ✅فهم ✅ بینش ✅ آگاهی ✅اشراف The stu ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
broad: ⁦🔰گسترده - وسیع - جامع 1 ) The st ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cross section: قشرهای مختلف The study group was s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گوشت اهو: venison
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep up with: پا به پای کسی یا چیزی رفتن ( پیش رف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fright: E. g. The sheep ran away/off in fri ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run off: ۱ ) فرار کردن The sheep ran away/of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run away: فرار کردن The sheep ran away/off i ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sprint: به سرعت دویدن ( مث برق و باد ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jog: آهسته دویدن "What do you do to keep ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rush: خیز برداشتن، هجوم بردن، ( با سرع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dash: بسرعت رفتن He dashed out the door ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
perimeter: محدوده A river runs along one side ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ring road: E. g. The ring road runs around the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
periphery: 🗣️پریٖ فِریٖ سطح خارجی دایره - دو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
applause: کف زدن و هلهله 1 ) A ripple of app ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run through: 1 ) A ripple of applause ran throug ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look up: Meaning: [Phrasal Verb] 1 ) - ( of ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
furrow: شیار، خط گود A deep furrow has fo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
furrow: شیار، خط گود A deep furrow has fo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in controll of: Be in controll of sth کنترل چیزی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impose: We must impose some kind of order o ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feedback: Feedback from the sensors ensures t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
modification: اصلاح Modification of the engine t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cornice: گچ بری بالای دیوار و زیر سقف There ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wax: برق انداختن، واکس/پارافین خوردن S ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stripped: They stripped naked and ran into th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run into: پریدن/دوئیدن/رفتن داخل ( آب و غیره ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
puff: هن هن کردن، نفس نفس زدن "I ran al ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
awe: ( آمیزه ای از ترس و احترام و شگفتی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run on: حرکت کردن روی ( ریل و غیره ) Train ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run along: دنبال کردن ( سمت پایین/امتداد چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fit to drop: E. g. After the run they were fit t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bombing: The plane swooped in on its bombing ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go for: ✅برای به دست آوردن چیزی یا کسی کوشی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run forwards: جلو بردن ( پخش ویدئو، فیلم و غیره ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
creek: A deep creek runs through the prope ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
major networks: شبکه های ( تلویزیونی/رادیویی ) بزرگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run against: to try to be elected to government ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run at: to be or continue at or near a part ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صافکاری اتومبیل: body shop
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جدا شناخت: distinction
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grim: ناخوشایند، ترسناک The report drew ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inefficiency: بی کفایتی، بی عرضگی The report dr ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lively: زنده، بانشاط، پر جنب و جوش She w ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inference: استنباط، نتیجه گیری Is it possibl ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tightly: بطور سفت و سخت The site's boundari ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
analogy: شباهت نسبی to draw a comparison/a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
comparison: مقایسه to draw a comparison/a para ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
distinction: تمایز، جدا شناخت to draw a compar ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
parallel: همراستایی، همسانی، مشابهت to dra ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
announcement: خبر، اطلاعیه، آگهی ( رادیویی/تلوی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gaze: [Noun] نگاه خیره ( =stare ) 1 ) H ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
irresistibly: Her gaze was drawn irresistibly to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
critical: انتقادآمیز - نکوهشگرانه - منتقدانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crowds: E. g. The events continue to draw h ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
passerby: E. g. Her screams drew passers - by ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
instinctively: E. g. Animals are instinctively dra ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
champion: E. g. We asked the surfing champion ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
limp: لنگیدن، لنگ زدن ( در راه رفتن ) e ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
draw away: دور شدن He approached her but she ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw away: دور شدن He approached her but she ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw up: کشیدن ( pull up= ) ( ≠ هل دادن ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw out: بیرون کشیدن چیزی/کسی از جایی ( =pu ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw onto: کشیدن تو جایی/مکانی ( pull onto= ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw aside: کنار کشیدن ( pull aside= ) I tri ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
revolver: e. g. She drew a revolver on me زنه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
revolver: e. g. She drew a revolver on me زنه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blinds: e. g. The blinds were drawn پرده کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw against: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be drawn on: واداشتن کسی به بیشتر صحبت کردن ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stale air: e. g. The ducts draw out stale air ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
draw: noun 1 ) قرعه کشی Liverpool have an ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
end in: e. g. The match ended in a two - al ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call on: دعوت ( به عمل ) کردن I’m now going ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
raffle: بخت آزمایی The draw for the raffle ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
raffle: بخت آزمایی The draw for the raffle ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw for: The draw for the raffle takes place ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hygienic: e. g It isn't hygienic to let the c ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
earn: بدست آوردن ( پول و غیره ) ، ( پول ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
authorize: اجازه دادن، مجوز صادر کردن Who au ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expenditure: هزینه ها 1 ) Who authorized this e ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stay up: e. g. Kyle's mom lets him stay up l ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
travel desk: e. g. Now let's hear from Sue at ou ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گروه واژه: phrase
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let alone: e. g. Some people never even read a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spoil: e. g. Let it rain - it won't spoil ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the movies: US: the movies UK: the cinema سالن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let: ۱ ) باعث شدن He let the pool empty ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shabby: کهنه، فرسوده They had let the off ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
accommodation: ۱ ) وسایل ( راحتی ) They had let ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run down: از رده خارج، بدرد نخور They had l ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let sb go: let sb go informal to make someon ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live apart: e. g. The couple have lived apart f ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live at: She's lived at this same address fo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cheaply: e. g. You can live there quite chea ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cheaply: e. g. You can live there quite chea ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
live longer: e. g. Women live longer than men in ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
harmony: ✅توازن - همدلی to live in fear/pea ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ever after: e. g. All she wanted was to get mar ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
peaceful: صلح آمیز، بی سر و صدا و در صلح و ص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live a life of: e. g. He's now living a life of lux ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
frugally: e. g. They lived frugally off a die ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frugally: e. g. They lived frugally off a die ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be remembered: بخاطر ماندن، در یادها زنده ماندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead the life of riley: زندگی کردن با شادی خوشحالی و خیال ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
allegedly: Meaning Formal ✅expressed as though ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
reassign: ۱ ) دوباره مسئول کردن کسی برای انجا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reassign: ۱ ) دوباره مسئول کردن کسی برای انجا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
correspondent: خبرنگار ( رادیو - تلویزیون، روزنامه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
jerusalem: e. g. a live report from our corres ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feed: [NOUN] ✔️ محتوا ( خبری ) e. g. a ...
١ سال پیش