دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
معادل های فارسی attestation بسته به زمینه، شامل گواهی، شهادت، تصدیق، تأیید، و تحلیف می شود که در متون حقوقی و رسمی، به معنای تصدیق امضا، گواهی رسمی، ...
تعریف: Lead time is the total duration from the start of a process to its completion, commonly defined as the time from a customer placing an order u ...
SYN: to a point تا حدودی - تا اندازه ای
agree up to a point تا حدی موافق بودن Example: 1 ) I agree with you up to a point. Children should have a say in decisions that affect their health ...
see eye to eye موافق بودن - اتفاق نظر داشتن - هم نظر بودن Example: 1 ) Not everyone sees eye to eye about the COVID - 19 vaccination being safe. ...
جدیدترین ترجمهها
اسلاتر چنان محکم به توپ ( گلف ) ضربه زد که تا انتهای/اون طرف/ته زمین بازی ( گلف ) رفت/پرت شد
رئیس/مدیر ادعا کرد که هیچ گزینه/چاره ای جز اخراج کارگران ندارد
مشارکت او در این رسوایی، یک لکه ننگ بر شهرت او بود
اون نمی تونست در برابر جذابیت امواج خروشان مقاومت کنه ( جلو خودش بگیره که نره موج سواری! )