تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

head off - شروع سفر - ترک کردن جایی head someone/something off - اصرار به تغییر جهت چیزی یا کسی - برای جلوگیری از وقوع یک موقعیت دشوار یا ناخوشا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثال: cast in place pile شمع درجا cast in place concretes بتن درجا

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شمع درجا شمع های ساختمانی دو نوع هستند نوع اول در محل دیگر آماده شده و به محل پروژه منتقل میگردد . در نوع دوم شمع در جا و در محل پروژه اجرا میگردد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بسی چندش آور

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صدای ریز صدایی که مثلا خفاشها میشنوند Bats can hear high - pitched sounds that humans can't

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صداهای بلند

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

let's not go there بیا حرفشم نزنیم let's go there در مورد موضوعی خاص صحبت کنیم

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

قدرنشناسی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثال: blessed are the meek بردباران آمرزیده می شوند. تویه سریال the handmaid tale خیلی استفاده می شد که از جملات کتاب مقدسشون بود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. کاهش دادن ( کاهش مصرف یا مقدار ) 2. قطع کردن ( درختان یا گیاهان ) 3. انتقاد کردن یا سرزنش کردن 4. کاهش سرعت یا شدت 5. مختصر کردن یا خلاصه کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

drop class یعنی از کلاسی که چند جلسه رفتین میخواین انصراف بدین یا خارج بشین معمولا تویه حذف و اضافه دانشگاها drop a class یا drop classes میکنن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قایق های اولیه به نام galley ship همان طور که در شکل مشاهده میکنین قایق هایی با یک دکل و یک بادبان بودند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قبل از چیزی شروع شدن مدتها قبل از چیزی انجام دادن فعلintransitive to do the first part of an action go into the first part of a process : start مثا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سطوح بالا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنجیره ای از. . . . chain of consequences : زنجیره ای از پیامد ها chain of events : زنجیره از وقایع chain of faults : زنجیره از اشتباهات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنجیره ای از پیامد ها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به فکر وا داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبلا previously

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مقایسه با

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متن قرار دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی بخار کسی که حسی به رابطه جنسی نداره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریاد و ناله جیغ و ناله

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتق از . . . arise from

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرداختن به کاری تلاش کردن برای کاری اون معنی قبلی رو اشتباه نوشتم به معنی پرداختن به کاری هست

پیشنهاد
٠

نظرش برام مهم نیس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصادف محض sheer coincidence = pure coincidence

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

wide popularity

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: be subject to

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

طبق کمبریج: to move your hand or head in a way that tells someone to come nearer: حرکت دادن دست یا سر به گونه ای که به کسی بگوید نزدیک تر شود که این ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- حق دادن - مستحق دانستن - have the right

پیشنهاد
٠

بسیار شبیه به چیزی بودن مترادف : be more like

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازگار با

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فضولی نباشه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

assorted = همه فن حریف

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

- بیان شده - ادعا شده - گزارش شده مترادف:asserted - reported

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از این منظر که . . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

entered into its decline وارد زوال خود شد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "give it a shot" به معنای "تلاش کردن" یا "یک بار امتحان کردن" است. این عبارت معمولاً زمانی به کار می رود که فردی تصمیم می گیرد چیزی را امتحان ک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخواست از کسی برای کمک، پول/اطلاعات و غیره an invitation of

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: supposition فرض - گمان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنک شدن - گرما و انرژیشو از دست دادن مثال : The Sun has been very slowly cooling off the past few billions of years خورشید در چند میلیارد سال گذشته ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجمعات مترادف :accumulations

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عقب رانده شده مترادف: repulsed

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دورتر بین further out و farther out تفاوت جزیی وجود دارد further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دورتر تفاوت بین further out و farther out در معنی است further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از نظر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

راه یافت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: horse droppings فضولات اسب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

flat - fee fares = کرایه های ثابت حمل و نقلی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در امتداد با سرعت حرکت کردن مثال: Trolleys rolled along at twice the speed of horse cars

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: spiralling patterns = الگوهای مارپیچی