پیشنهادهای سهیلا نوری شاد (١٠٤)
هزینه کرد بالینی
هوش ساختگی هوش واقعی = هوش بکار ( به کار )
Shooting the moon = شق القمر = شکافت ماه چه زمانی چنین واژه ای را کسی می توان صاحب باشد و به گفت آر آورد ؟ زمانی که از درون به واژه ماه نایل آمده باش ...
پا بند شدن _ یه جا پابند باش _ یه جا پابند بشو _ یه جایی باید پای بند بشم و . . .
ماه خارج با ماه درون تفاوت دارد . واژه هایی برای ماه درون می گویم : ماهلی _ ماهار _ ماه آر _ ماهالی _ ماهج _ ماهجی _ ماهور _ ماه ری _ ماهاری _ ماه آر ...
سر جا
چنته بخت آزمودن
سودا در زبان های مختلف معانی مختلف می دهد . در انگلیسی به آب گاز دار می گویند سودا سودا در زبان عربی : بازرگانی ، تلخی جان ، تیره ای ، آشفتگی روان ...
آس مان = بالای سر آ کلاهدار آ با کلاه آ کشیده مربوط به کسانی است که ده و از ده بالاتر می گویند . نشان از بالا بودن دارد .
شاید مونث عم باشد در پارسی به خواهر پدر می گویند : شندر ، شیندر ، پندر ، پیندر
شیرازی ها به " عم " که عربی است می گویند عمو پارسی به برادر پدر می گویند : کا ، ابدر ، اپدر ، افدر ، اودر
بی مایه فطیر است . شاید منظور نانی است که به خمیرش مایه نان نزده باشند یا نانی که با خمیر ترش پخته شده باشد . اشاره دارد به اینکه : کسی که همیت نداشت ...
تغییر = دگرگون ساختن ، دیگرگونی تغییر انگیزش = دگرگون بسازی انگیزش ، بهی شدن " یک از پس بگو " دگرگون شود به " یک از تو ( داخل ) بگو " یا دگرگون شود ...
حواس جمع = سر هم کشیده Attentive = سر هم دار ، سرهم بدار ، سر هم بدارنده Adroit = سر هم بر بیاور ، سر هم بر بیابر تو سر هم بر بیاور = بیشتر دقت ک ...
بجنب تا دیر نشده ته تلاش
ته در بیار ته در بیاور ، ته در بیابر ( هر دو گویش درست است . ) تهش را بالا بکشیده تهش را در بیاورده تهش را بیرون بکشیده
از ته بیامدش های من ته آمدی های من ته بیامدی های من
گداخانه ساختن
پیش بهشته بهشت = بگذاشت
دست پاچه شده ای ، دست پاچه شدگی ، دست و پا گم کردن
کامکارانه
در شمار نیایی بی شمار انگاری ریز بدیدن
گشاده کاری گشاده جویی
انگارنامه
راهرو ، رهرو
کتاب سپید دیبان سپید اندیشان دیوان = دیبان هر دو گویش درست است .
سر به جای ، باز بکننده ، سر بلند
ته آمدی سرداری ایران حق = ته آمدی ، ته بیامدی حاکمیت = سرداری
توان دیر پایی
در آمدن
اصل = بن bon ، ریشه صلاحیت = شم داری ، شم بداری ریشه شم بداری جهانی
گره گشایی چند سویه
حق = ته ، ته آمدی بشر = بهیمن ، بهی من bahiman حقوق بشر = ته آمدی های بهیمن
بهشت شداد = بهشت سخت گیرندگان سخت بگیرنده ای = ارم ب 8 = 8 مانند بی نهایت عمود است ب ۸ =۸ مانند پیکان و نیزه برنده است ز سم ستوران در آن پهن دش ...
توتک ، نان خشک شیرین
بدترین چهارپای مرده پلشت ترین هستی
Theology = گفتار منشی ، راه راست بیافتن ، گفتار به اندیشانه Theological , theologically = گفتار منشانه ، از راه راست به بهی رسیدن ، با گفتار به اند ...
خیر و شر کردن یعنی معطل ماندن در کاری ، وامانده چه بکند ، واماندگی ، وامانده ای خیر = نیک شر = نا فرجامی
پر زور
تند گویانه
همت عربی است در زبان پارسی می شود اندازش andaazesh
پیرازاییدن
به دریافت رساندن
خنزران خنزر ها
جاچیز
سنگ کن sang kan
جاسنگ بکن ( jaasang bekkan ) جاسنگ بکننده ( jaasang bekkanandah ) , ( jaasang bekkanandeh )
جا سنگ جاسنگ ( jaasang )
دیتا = بن دانش سنتر = پایگاه پایگاه بن دانش ها