پیشنهادهای رضا خوش بیان (٢٣)
لذت:وسوسه لذت طلب:وسوسه خواه
این واژه فارسی است و زمانی به اعراب راه پیدا کرده و اونا نتونستن درستشو بخونن و همون درست خونده نشدش برگشته به زبان خودمون
چندلی
پیشیار و پیشکار به نگرم این دوتا همسان نیستن پیشکار:کسی که برای پول کار میکند:پیش خدمت پیشیار:کسی که برای آن ادم می جنگد یا کاری میکند ولی بیشتر دوس ...
به احتمال زیاد:به شایدی بیشتر، به شایدِ بیشتر شایش برابر واژه ی امکان هست و شاید برابر واژه ی احتمال واژه ی فَشاید هم میشه به کار برد برای احتمال
کهن تر در زمان شاه مردم به جای گفتارِ :فلانی از حدش گذشته یا از حد درومده میگفتند:فلانی از خورندش گذشته یا از خورند در اومده به چمِ اینکه فلانی از سز ...
ظرفی که لبریز باشد کنایه از لبریز شدن دل آدم نیز دارد
یه جورایی مضاف و مضاف الیه است به ماناکِ همانند کسایی که در آن مکان اند بیشتر برای آدم هایی که چارچوب هوشی دارند گفته میشه و اندیشه کوچیکی رو نگه مید ...
به چمِ کیفیت است که برخی میگن کیفیت خودنیز واژه ای پارسی است
توکان نام پسر در زبان لری است که شایش داره به فراموشی سپرده شده باشه
به چم مخالفت در دیدگاه های ادم ها میباشد برای نمونه من با نظر تو مخالفم / من با دیدگاه تو پاد اندیشم
بهترین واژه برابر پارسی�بازخورد�است از دیدگاه من
جریحه دار: دل آزرده هم میشه گفت
جریحه همون زخمی کردنه اما زمانی که به زبان پارسی اومده فقط برای احساسات به کار برده شده و واژه ی برابرش همون زخمی کردن احساسات یا زخمناک کردن احساساته
ویناس همون گناه هست وی :به سمت و سو ناس:نابودی، بدی نسناس هم یکی از هم خانواده هاش میشه گفت هست
خُرَند: اندازه، حد، برای چم میگن فلانی از حدش درومده، فلانی از خرندش درومده پدر بزرگم بسیار ازین واژه بهره برداری میکرد
مان: ایستادگی، خانه، چیزی که استوار و سکون دارد
مال در زبان لری یعنی خانه و ایر به معنای اریایی ها است اون آگری که میگید در زمان زرتشت نام گذاری شده که پیش از اون آیر بوده و در زمان زرتشت مردم زرتش ...
رخس واژه درست رقص هست که رفته تو عربی وشده رقص و برگشته به زبان پارسی
اُسکار به جایزه و لوح هم گفته میشه
واژه منم یه جورایی از منش هم میاد میگن منم داره یا بی منمِ
جاه طلبانه=جاه پرستانه، فزون خواهانه فزون از افزودن و بسیار می اید
برابر پارسی:کردارها