جدیدترین پیشنهادها
پشون!
بُنگاه I'm an estate agent and I work in my real estate office من بنگاهی هستم و تو بنگاهم کار میکنم.
در زبان محاوره بهشون میگیم" بُنگاهی" I'm an estate agent and I work in my real estate office من بنگاهی هستم و تو بنگاهم کار میکنم.
آخرین تیر ترکش In a last - ditch attempt to save his party from electoral defeat, he resigned from the leadership. او به عنوان آخرین تیر ترکش برای ن ...
شیفت نبودن I shall be off - duty on Thursday پنجشنبه من شیفت نیستم
جدیدترین ترجمهها
او به دقت صورتش را تماشا میکرد تا هر تغییر جزئی در حالت چهره اش را متوجه شود.
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
معنی right off I went snorkeling right off the shore next to my hotel
ببین off معنی بیرون از، یا دور از چیزی یا کسی رو میده.right هم اینجا به معنی درست یا دقیقا هست. off the shore میشه بیرون ساحل یا همون دریا.پس معنی میشه: من رفتم غواصی درست اونور ساحلی که کنار هتلمه.