تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تحسین کننده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جنگل حرا

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عجله کردن به سمتِ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه موسیقی آزاد، مستقل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Wi - Fi hot spot: یعنی منطقه ای که در آن امکان اتصال به اینترنت وجود دارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لباسشویی سلف سرویس، رختشویخانه سلف سرویس. جاییکه با پرداخت پول لباسارو خودتون میشویید. مترادفش هست: laundromat

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی: سرحال بودن، حال ( کسی ) خوب بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تو گفتی و منم باور کردم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی مجازی برای pull مثلا در جمله we pull oil from the ground استخراج کردن، درآوردن، بیرون آوردن است " نفت را از زمین استخراج میکنیم، بیرون ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نویسنده ی دارای آثار پرفروش، نویسنده ی کتابهای پرفروش

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همراه با passive modals به معنی: ملزم بودن، وادار کردن به، مجبور کردن به People should be required to wear a helmet when riding a bike. افراد بهتره ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاکید افتراقی، تاکید متمایز کننده، تاکید فرق گذار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای پرسیدن میزان مهارت و پرسیدن کیفیت چیزی. How good are you at sports در ورزش چقدر مهارت داری. ورزشت چطوره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پرسشها، به معنی با چه کیفیتی How well do you play tennis با چه کیفیتی تنیس بازی میکنی یا در تنیس چقدر مهارت داری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

( یکی از معانی ) حق اثر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به قسمت پایین لباسهای ست bottoms گفته میشه. مثلا توی ست تاپ و شلوار، به شلوار. یا ست کراپ و شلوارک به شلوارک میگن bottoms.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

قسمت پایینی ست لباس. مثلا در سِت کراپ و شلوارک، شلوارک. در سِت تاپ و شلوار، شلوار. کلا به قسمت پایین هر ست لباس bottoms گفته میشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمپایی لاانگشتی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندام متناسب پیدا کردن، به تناسب اندام رسیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نظرت در موردش چیه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیر کردن، دو دل بودن مثال: بین کار کردن و مراقبت از فرزندش گیر کرده بود. به معنی ناتوانی در تصمیم گیری و انتخاب یکی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Inside out یک idiom است و معنی آنهم به درستی اینجا گفته شده. فقط برام سواله چرا انیمیشنی که به همین اسمه تحت اللفظی ترجمه شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شروع به ملاقات کردن. کلا get در این ترکیب به معنی شروع به کاری کردن، هست.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

موارد کُفر دربیار، مواردی که میره رو اعصاب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرحله ای از خواب که در آن حرکات سریع چشم اتفاق می افتد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کتابهای مصوری که در آنها مکالمه بین شخصیتها از طریق نقاشیها و همینطور داخل speech bubbles ( حبابهای گفتار ) بیان شده. جوریکه از روی تصاویر و این شیوه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متمایز، مختلف

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

I bought a new washing machine, and it is leaking already "هنوز هیچی نشده" داره چکه میکنه "هنوز به جایی نرسیده" داره چکه میکنه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردونه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم امضا شدن، شریک امضا شدن، ( برای وام ) ضامن شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هنرستان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یبار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یبار، یدفه