پیشنهادهای بهاره (٣٤)
تحسین کننده
جنگل حرا
عجله کردن به سمتِ
گروه موسیقی آزاد، مستقل
Wi - Fi hot spot: یعنی منطقه ای که در آن امکان اتصال به اینترنت وجود دارد
لباسشویی سلف سرویس، رختشویخانه سلف سرویس. جاییکه با پرداخت پول لباسارو خودتون میشویید. مترادفش هست: laundromat
یکی از معانی: سرحال بودن، حال ( کسی ) خوب بودن
تو گفتی و منم باور کردم
یکی از معانی مجازی برای pull مثلا در جمله we pull oil from the ground استخراج کردن، درآوردن، بیرون آوردن است " نفت را از زمین استخراج میکنیم، بیرون ...
نویسنده ی دارای آثار پرفروش، نویسنده ی کتابهای پرفروش
همراه با passive modals به معنی: ملزم بودن، وادار کردن به، مجبور کردن به People should be required to wear a helmet when riding a bike. افراد بهتره ...
تاکید افتراقی، تاکید متمایز کننده، تاکید فرق گذار
برای پرسیدن میزان مهارت و پرسیدن کیفیت چیزی. How good are you at sports در ورزش چقدر مهارت داری. ورزشت چطوره
در پرسشها، به معنی با چه کیفیتی How well do you play tennis با چه کیفیتی تنیس بازی میکنی یا در تنیس چقدر مهارت داری
( یکی از معانی ) حق اثر
به قسمت پایین لباسهای ست bottoms گفته میشه. مثلا توی ست تاپ و شلوار، به شلوار. یا ست کراپ و شلوارک به شلوارک میگن bottoms.
قسمت پایینی ست لباس. مثلا در سِت کراپ و شلوارک، شلوارک. در سِت تاپ و شلوار، شلوار. کلا به قسمت پایین هر ست لباس bottoms گفته میشه
دمپایی لاانگشتی
اندام متناسب پیدا کردن، به تناسب اندام رسیدن
نظرت در موردش چیه
گیر کردن، دو دل بودن مثال: بین کار کردن و مراقبت از فرزندش گیر کرده بود. به معنی ناتوانی در تصمیم گیری و انتخاب یکی
Inside out یک idiom است و معنی آنهم به درستی اینجا گفته شده. فقط برام سواله چرا انیمیشنی که به همین اسمه تحت اللفظی ترجمه شده
شروع به ملاقات کردن. کلا get در این ترکیب به معنی شروع به کاری کردن، هست.
موارد کُفر دربیار، مواردی که میره رو اعصاب
مرحله ای از خواب که در آن حرکات سریع چشم اتفاق می افتد.
کتابهای مصوری که در آنها مکالمه بین شخصیتها از طریق نقاشیها و همینطور داخل speech bubbles ( حبابهای گفتار ) بیان شده. جوریکه از روی تصاویر و این شیوه ...
متمایز، مختلف
I bought a new washing machine, and it is leaking already "هنوز هیچی نشده" داره چکه میکنه "هنوز به جایی نرسیده" داره چکه میکنه
گردونه
هم امضا شدن، شریک امضا شدن، ( برای وام ) ضامن شدن
هنرستان
یبار
یبار، یدفه