تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

آقای آریابوم درست فرمودند ولی در پارسی میانه واژه ی مشوگ mišūg به ریخت مزوگ mizūg نیز امده، و به همین ریخت به پارسی نو رسیده البته حرف ز به ژ تغییر ی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

جناب وهسودانِ مرزبان درست فرموده اند که معنای ( بی ) اما یا ولی است، و بدین معنی با بیِ پیشوند کاملا ناهمسان است و باید از ان جدا به شمار اید. گفته ب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متاسفانه مرحوم دهخدا معنای این فعل را به نادرستی ذکر کرده اند که در اصل کوشیدن و تلاش کردن است و به همین معنی در ادبیات پارسی میانه بکار رفته. برای م ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شوربختانه این واژه همچون بسیاری از واژگانی که در پارسی میانه ریشه دارند ولی بازجستن نمونه ای از کاربردشان در پارسی نو کاری دشوار و گاهی نشدنی ست، منب ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان ترجمه ی این عبارت لاتین - انگلیسی نیز بکار می رود Magnum opus ، که به بزرگ ترین و موثر ترین اثر هرگونه نویسنده ای اشاره دارد، گرچه بیشتر در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه در اصل از فعل هزیدن می اید که معنای خارج شدن می دهد و در پارسی میانه به ریخت اوزیدن ūzīdan بکار می رفته است. واژه ی هزینه نیز از همین فعل اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متاسفانه دهخدا باری دیگر معانی اصلی واژه ای را در مدخل خود ننوشته است. واژه ی هرزه، در پارسی میانه و نیز پارسی نو، معنای �بی قید، رها شده، رهیده، آزا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با درود، شایان ذکر است که این واژه در هیچ کدام از منابع پارسی میانه ( پهلوی ) دیده نمی شود و بنده گمان می برم که این واژه ای برساخته است. پیش از بکار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصدر قیاصی شکردن است بمعنای شکار کردن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنان که دوستان ذکر کردند مترادف این واژه هنر است که بدین معنی در پارسی نو و پارسی میانه کاربرد داشته است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بجای اوردن در بعضی موارد می تواند به عنوان مترادف باقی گذاشتن بکار رود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درواژه نامه ی پهلوی D. N Mackenzie امده است که هاسر یک واحد زمان است برابر با ۱/۱۲ روز، ولی اینکه معنای مسافت نیز دهد شگفت نیست زیرا که مسافتی که در ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنای اول: دستگیر شده، زندانی شده، محبوس شده معنای دوم؛ ممنوع، انچه مردم را ازش بازدارند و مانع انجامش شوند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متاسفانه اینجا ریخت های اینده ی این فعل را اشتباه نوشتند. آغشتن بن کنونی اش اغار است و نه اغر، و مصدر قیاصی این فعل اغاریدن است که در دهخدا نیز ثبت ش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواهشمندم از دوستان که از ریخت های کهن واژگان پارسی میانه بهره برداری نکنند زیرا که ما در دوره ی پارسی نو هستیم و باید ریخت واژگانی که بکار می بریم ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدمت جناب هومن دبیر عرض شود که در پارسی میانه تر کردن به معنای حقیر کردن است و نه تار کردن. برای اثبات وجود و طرز نوشتن این فعل به A Consise Pahlavi ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویا خانم ستایش می خواهد زبان ما را به سانسکریت دگرگون سازد که ما بر سانِ هندیان باستان سخن بگوییم. این روش سره سازی نیست زیرا که این پیشنهاد های شما ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوم انکه، دوم اینکه، مترادف های این واژه هستند. در متون کهن گاهی دودیگر که ( ددیگر که ) نیز امده که ان هم با ثانیا هم معنی است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

برابر این واژه پرگود است که با بخشودن هم معنی نیست. خواهش می کنم از دوستان که از ریخت قدیمی واژگان پارسی میانه بهره برداری نکنند، یعنی پرگود را پرگوت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنان که جناب دارا فرمودند، واژه ی آوام در پارسی میانه به معنای زمانه و روزگار بوده است که امروز نیز بدین چم ها می تواند به کار رود و به عنوان جایگز ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Weld, not knit

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پی ریختن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی میانه فعل واختن با بن کنونی واز، و پی واختن با بن کنونی پی واز از افعال بسیار ارزنده و پرکاربرد شمرده می شدند. شناخت با کارواژگان پارسی میان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این فعل مانندِ درامدن هم معنای داخل کردن، وارد کردن، و هم معنای بیرون کردن، خارج کردن می دهد. درامدن معنای داخل شدن و خارج شدن می دهد و از این رو هما ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بخشیدن که در پارسی میانه مصدر سماعی ان بَختن بوده، و کارواژه ی بخشودن که با بن کنونی بخشای تا کنون بکار می رود، از بن ناهمسان و دیگرگون هستند زیرا که ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی میانه ما فعل �تزیدن� با مصدر سماعی �تختن� را داشتیم، به معنی جاری و روان شدن هر چیزی، چه مایع باشد چون آبی در چشمه، چه جانوری باشد چون اسبی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معانی نوشته شده نادرست هستند. گزاستن مصدر سماعی گَزاییدن است که ریشه در پارسی میانه دارد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Broad , inclusive

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه مرکب است از پسوند �نِ� به معنی پایین، پشت، زیر، عقب، واژه ی �اواده� در پارسی میانه به معنی نسل که در متون پارسی میانه فراوان به کار رفته است ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این بسیار شرماور است که حتی یک کس هم نتوانست معنا ی درست واژه ی پیامک را بگوید گرچه در همین صفحه معنای ان نوشته شده است. این تنها مدخلی نیست که در بخ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To concentrate on something

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی تلفظ کردن، سخن گفتن به انگلیسی؛ to utter

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدمت جناب O عرض شود که بن کنونی ( بن مضارع ) گسستن گسل است و با ان مصدر قیاسی گسلیدن ساخته می شود که مسبب ان گسلانیدن است. جهت اطلاع شما، بن کنونی خف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویا یکی از معانی بازخواندن در فرهنگ های فارسی، معین و عمید نیامده و آن معنی نسبت کردن و منسوب داشتن به کسی است. برای نمونه؛ و از این بیابان هر کجا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

درود بر همگی. در پارسی میانه، کارواژهٔ �افسودن� با بن کنونی �افسای� بمعنی افسون کردن، افسون بستن، جادو کردن و نفرین کردن بکار می رفته و واژهٔ افسون د ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

درود بر دوستان گرامی، من یک واژه پیشنهاد می کنم که بجای وام واژه ی تناقض می توانیم بکار ببریم. و ان واژه همبسانی ( بپارسی میانه: hambasānīg ) است ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود بر همگی. اقای بهابادی فرمودند که �ام� مخفف �این� است. جسارتا باید بگویم که این نادرست است. واژه �ام� گرچه با واژه �این� هم معنی، ولی در زمینه ی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود بر همگی. مثل اینکه دوستان هنوز از یکی از معانی چشم دوختن یاد نکردند، و آن معنی چشم پوشیدن یا نادیده گرفتن است. فردوسی حکیم توس می گوید: نه مرگ ...