پیشنهادهای علی سابقی (٣٨)
آقای آریابوم درست فرمودند ولی در پارسی میانه واژه ی مشوگ mišūg به ریخت مزوگ mizūg نیز امده، و به همین ریخت به پارسی نو رسیده البته حرف ز به ژ تغییر ی ...
جناب وهسودانِ مرزبان درست فرموده اند که معنای ( بی ) اما یا ولی است، و بدین معنی با بیِ پیشوند کاملا ناهمسان است و باید از ان جدا به شمار اید. گفته ب ...
متاسفانه مرحوم دهخدا معنای این فعل را به نادرستی ذکر کرده اند که در اصل کوشیدن و تلاش کردن است و به همین معنی در ادبیات پارسی میانه بکار رفته. برای م ...
شوربختانه این واژه همچون بسیاری از واژگانی که در پارسی میانه ریشه دارند ولی بازجستن نمونه ای از کاربردشان در پارسی نو کاری دشوار و گاهی نشدنی ست، منب ...
به عنوان ترجمه ی این عبارت لاتین - انگلیسی نیز بکار می رود Magnum opus ، که به بزرگ ترین و موثر ترین اثر هرگونه نویسنده ای اشاره دارد، گرچه بیشتر در ...
این واژه در اصل از فعل هزیدن می اید که معنای خارج شدن می دهد و در پارسی میانه به ریخت اوزیدن ūzīdan بکار می رفته است. واژه ی هزینه نیز از همین فعل اس ...
متاسفانه دهخدا باری دیگر معانی اصلی واژه ای را در مدخل خود ننوشته است. واژه ی هرزه، در پارسی میانه و نیز پارسی نو، معنای �بی قید، رها شده، رهیده، آزا ...
با درود، شایان ذکر است که این واژه در هیچ کدام از منابع پارسی میانه ( پهلوی ) دیده نمی شود و بنده گمان می برم که این واژه ای برساخته است. پیش از بکار ...
مصدر قیاصی شکردن است بمعنای شکار کردن.
همچنان که دوستان ذکر کردند مترادف این واژه هنر است که بدین معنی در پارسی نو و پارسی میانه کاربرد داشته است
بجای اوردن در بعضی موارد می تواند به عنوان مترادف باقی گذاشتن بکار رود
درواژه نامه ی پهلوی D. N Mackenzie امده است که هاسر یک واحد زمان است برابر با ۱/۱۲ روز، ولی اینکه معنای مسافت نیز دهد شگفت نیست زیرا که مسافتی که در ...
معنای اول: دستگیر شده، زندانی شده، محبوس شده معنای دوم؛ ممنوع، انچه مردم را ازش بازدارند و مانع انجامش شوند
متاسفانه اینجا ریخت های اینده ی این فعل را اشتباه نوشتند. آغشتن بن کنونی اش اغار است و نه اغر، و مصدر قیاصی این فعل اغاریدن است که در دهخدا نیز ثبت ش ...
خواهشمندم از دوستان که از ریخت های کهن واژگان پارسی میانه بهره برداری نکنند زیرا که ما در دوره ی پارسی نو هستیم و باید ریخت واژگانی که بکار می بریم ب ...
خدمت جناب هومن دبیر عرض شود که در پارسی میانه تر کردن به معنای حقیر کردن است و نه تار کردن. برای اثبات وجود و طرز نوشتن این فعل به A Consise Pahlavi ...
گویا خانم ستایش می خواهد زبان ما را به سانسکریت دگرگون سازد که ما بر سانِ هندیان باستان سخن بگوییم. این روش سره سازی نیست زیرا که این پیشنهاد های شما ...
دوم انکه، دوم اینکه، مترادف های این واژه هستند. در متون کهن گاهی دودیگر که ( ددیگر که ) نیز امده که ان هم با ثانیا هم معنی است
برابر این واژه پرگود است که با بخشودن هم معنی نیست. خواهش می کنم از دوستان که از ریخت قدیمی واژگان پارسی میانه بهره برداری نکنند، یعنی پرگود را پرگوت ...
همچنان که جناب دارا فرمودند، واژه ی آوام در پارسی میانه به معنای زمانه و روزگار بوده است که امروز نیز بدین چم ها می تواند به کار رود و به عنوان جایگز ...
Weld, not knit
پی ریختن
در پارسی میانه فعل واختن با بن کنونی واز، و پی واختن با بن کنونی پی واز از افعال بسیار ارزنده و پرکاربرد شمرده می شدند. شناخت با کارواژگان پارسی میان ...
این فعل مانندِ درامدن هم معنای داخل کردن، وارد کردن، و هم معنای بیرون کردن، خارج کردن می دهد. درامدن معنای داخل شدن و خارج شدن می دهد و از این رو هما ...
بخشیدن که در پارسی میانه مصدر سماعی ان بَختن بوده، و کارواژه ی بخشودن که با بن کنونی بخشای تا کنون بکار می رود، از بن ناهمسان و دیگرگون هستند زیرا که ...
در پارسی میانه ما فعل �تزیدن� با مصدر سماعی �تختن� را داشتیم، به معنی جاری و روان شدن هر چیزی، چه مایع باشد چون آبی در چشمه، چه جانوری باشد چون اسبی ...
معانی نوشته شده نادرست هستند. گزاستن مصدر سماعی گَزاییدن است که ریشه در پارسی میانه دارد.
Broad , inclusive
این واژه مرکب است از پسوند �نِ� به معنی پایین، پشت، زیر، عقب، واژه ی �اواده� در پارسی میانه به معنی نسل که در متون پارسی میانه فراوان به کار رفته است ...
این بسیار شرماور است که حتی یک کس هم نتوانست معنا ی درست واژه ی پیامک را بگوید گرچه در همین صفحه معنای ان نوشته شده است. این تنها مدخلی نیست که در بخ ...
To concentrate on something
یعنی تلفظ کردن، سخن گفتن به انگلیسی؛ to utter
خدمت جناب O عرض شود که بن کنونی ( بن مضارع ) گسستن گسل است و با ان مصدر قیاسی گسلیدن ساخته می شود که مسبب ان گسلانیدن است. جهت اطلاع شما، بن کنونی خف ...
گویا یکی از معانی بازخواندن در فرهنگ های فارسی، معین و عمید نیامده و آن معنی نسبت کردن و منسوب داشتن به کسی است. برای نمونه؛ و از این بیابان هر کجا ...
درود بر همگی. در پارسی میانه، کارواژهٔ �افسودن� با بن کنونی �افسای� بمعنی افسون کردن، افسون بستن، جادو کردن و نفرین کردن بکار می رفته و واژهٔ افسون د ...
درود بر دوستان گرامی، من یک واژه پیشنهاد می کنم که بجای وام واژه ی تناقض می توانیم بکار ببریم. و ان واژه همبسانی ( بپارسی میانه: hambasānīg ) است ...
درود بر همگی. اقای بهابادی فرمودند که �ام� مخفف �این� است. جسارتا باید بگویم که این نادرست است. واژه �ام� گرچه با واژه �این� هم معنی، ولی در زمینه ی ...
درود بر همگی. مثل اینکه دوستان هنوز از یکی از معانی چشم دوختن یاد نکردند، و آن معنی چشم پوشیدن یا نادیده گرفتن است. فردوسی حکیم توس می گوید: نه مرگ ...