پیشنهادهای علی سابقی (٩٣)
در پارسی میانه واژه ی آدوگ بمعنای قادر و توانا بکار می رفت و ما اگر بخواهیم ان را احیا کنیم باید دیسه ی ان را به حالت کنونی خود دراوریم که آدو می شود ...
در پارسی میانه واژه ی آدوگ بمعنای توانا بکار می رفته و ما اگر بخواهیم ان را احیا کنیم باید دیسه ی ان را به حالت کنونی خود دراوریم که آدو می شود. پس م ...
در پارسی میانه فعل برامیدن بمعنای گریستن و گریه کردن بوده. این فعل نخست به صورت بْرامیدن تلفظ میشده اما سپس دچار فرگشت اوایی شده و به بُرامیدن دگرگون ...
در پارسی میانه فعل برامیدن بمعنای گریستن و گریه کردن بوده. این فعل نخست به صورت بْرامیدن تلفظ میشده اما سپس دچار فرگشت اوایی شده و به بُرامیدن دگرگون ...
در پارسی میانه فعل برامیدن بمعنای گریستن و گریه کردن بوده. این فعل نخست به صورت بْرامیدن تلفظ میشده اما سپس دچار فرگشت اوایی شده و به بُرامیدن دگرگون ...
در پارسی میانه، فعل برشتن با بن کنونی بریز بمعنای بریان کردن بکار می رفته و بسیار رایج بوده. شوربختانه این فعل از جمله افعالی ست که بن کنونی ان به دس ...
در پارسی میانه واژه ی بَشْن بمعنای قد و بالا، تن، و جثه بکار می رفته و واژه ی بَشْنای بمعنای اندازه ی قد بکار می رفته، همچنان که واژگان درازای بمعنای ...
در پارسی میانه واژه ی بَشْن بمعنای قد و بالا، تن، و جثه بکار می رفته و واژه ی بَشْنای بمعنای اندازه ی قد بکار می رفته، همچنان که واژه ی درازای بمعنای ...
در پارسی میانه واژه ی wiškar 'وِشکَر' بمعنای شکارگاه، جنگل و طبیعت بکار می رفته و در پارسی کنونی دچار فرگشت آوایی شده و به ریخت 'بشکر' یا 'بشکرد' درا ...
فعل هاختن در پارسی میانه که بن کنونی ان هاز است بمعنای هدایت کردن، راه نمودن، راه نمایی کردن، قانع کردن، گروانیدن ( مسبب گرویدن ) بکار می رفته و در ا ...
در پارسی میانه 'اَک' که مترادف 'اَناگ' است در واقع معنایی شدید تر از 'بد' می دهد و به مفهومی نزدیک تر به 'شریر' اشاره دارد که ترجمه ی انگلیسی ان 'evi ...
اقای مرتتضی گرامی، جهت اطلاع عرض شود که 'پاد' بمعنای 'محافظه'، 'دفاع'، 'مواظبت ' است نه 'برابر' یا 'مقابل'، و در واژگانی چون پادزهر، پادافره، پادشاه، ...
در پارسی میانه پچین بمعنای کُپی بکار می رفته و همچنین فعل پچین کردن که معنای تقلید کردن می داده در برخی از متون پیدا می شود. دکتر کزازی در نوشته های ...
در پارسی میانه فعل 'پدایستادن' یا 'پداِستادن' به معنای 'قول دادن'، 'سوگند خوردن'، و 'تهدید کردن' بکار می رفته و مرکب است از پیشوند پَد بمعنای روبرو و ...
در پارسی میانه فعل 'پدایستادن' یا 'پداِستادن' به معنای 'قول دادن'، 'سوگند خوردن'، و 'تهدید کردن' بکار می رفته و مرکب است از پیشوند پَد بمعنای روبرو و ...
در پارسی میانه فعل 'پدایستادن' یا 'پداِستادن' به معنای 'قول دادن'، 'سوگند خوردن'، و 'تهدید کردن' بکار می رفته و مرکب است از پیشوند پَد بمعنای روبرو و ...
در پارسی میانه فعل 'پدایستادن' یا 'پداِستادن' به معنای 'قول دادن'، 'سوگند خوردن'، و 'تهدید کردن' بکار می رفته و مرکب است از پیشوند پَد بمعنای روبرو و ...
در پارسی میانه فعل 'پدایستادن' یا 'پداِستادن' به معنای 'قول دادن'، 'سوگند خوردن'، و 'تهدید کردن' بکار می رفته و مرکب است از پیشوند پَد بمعنای روبرو و ...
در پارسی میانه، آواده بمعنای نسل و اخلاف بکار می رفته است. این واژه در ترکیب خانواده دیده می شود، که در اصل مرکب است از خانه و آواده بمعنای نسل. من ...
در پارسی میانه پچین بمعنای کُپی بکار می رفته و همچنین فعل پچین کردن که معنای تقلید کردن می داده در برخی از متون پیدا می شود. دکتر کزازی در نوشته های ...
در پارسی میانه به احوال پرسی 'درود پرسشن' می گفتند و از این رو به نظر بنده 'درود پرسی' مترادف درخوری برای عبارت احوال پرسی است. نمونه از کاربرد 'در ...
در پارسی میانه چَندیدن بمعنای لرزیدن بکار می رفته و امروزه در برخی گویش ها باقی مانده است. اسم مصدر ان که چَندش یا چَندش است در پارسی کنونی بسیار رای ...
هین در زبان پارسی میانه بمعنای سپاه بوده است و واژه ی هینی نیز بمعنای حمله بکار می رفته. از این رو، بعید است که معنای هین در این بیت، همانگونه که اقا ...
واژه ی evil در واقع صفتی شدید تر، تاریک تر و وحشتناک تر از واژگان 'بد' و 'شر' فارسی است. یکی از دوستان واژگان 'پلیدی' و 'پلشتی' را برای ترجمه ی ان پی ...
در پارسی میانه 'دشن' به معنای سمت یا دست راست بکار می رفته و در واژه ی دشنه نیز دیده میشود؛ وارونه ی 'دشن'، 'هوی' است که معنای سمت یا دست چپ می داده ...
در پارسی میانه واژه ی آلَگ ālag معنای طرف، سمت و جهت، می داده و در متونی چون بندهش، شهرستان های ایران شهر و گزیده های زادسپرم فراوان بکار رفته است. ب ...
در پارسی میانه واژه ی آلَگ ālag معنای طرف، سو و جهت، می داده و در متونی چون بندهش، شهرستان های ایران شهر و گزیده های زادسپرم فراوان بکار رفته است. به ...
در پارسی میانه واژه ی آلَگ ālag معنای طرف، سو و جهت، می داده و در متونی چون بندهش، شهرستان های ایران شهر و گزیده های زادسپرم فراوان بکار رفته است. به ...
جناب هریکان دارنیک وند گرامی، جهت اطلاع عرض کنم که فعل چاشستن، چاشنیدن ریشه در زبان پارسی میانه دارند، نه ایلامی. زبان لری همچون زبان فارسی از پارسی ...
در پارسی میانه فعل اَیاسیدن، اَیاستن بمعنای یاد کردن، به یاد داشتن، در نظر داشتن بکار می رفته و واژه ی یاسه، اَیاسه بمعنای ارزو و اشتیاق از ان مشتق ش ...
در پارسی میانه به سگ ابی 'بَبْره' می گفتند که مرکب است از واژه ی 'بَبْر' و پسوند 'ه'.
در پارسی میانه فعل اَیاسیدن، اَیاستن بمعنای یاد کردن، به یاد داشتن، در نظر داشتن بکار می رفته و واژه ی یاسه، اَیاسه بمعنای ارزو و اشتیاق از ان مشتق ش ...
در پارسی میانه واژه ی 'ای' ay به معنای 'یعنی' بوده و این واژه به زبان عربی وام داده شده و تا کنون در ان زبان رایج است. واژه ی 'ای' بمعنای 'یعنی' از پ ...
در پارسی میانه واژه ی 'ای' ay به معنای 'یعنی' بوده و این واژه به زبان عربی وام داده شده و تا کنون در ان زبان رایج است. دهخدا به نادرستی ریشه ی 'ای' ب ...
در پارسی میانه آورش بمعنای خانه و اقامتگاه بوده است
نام این ده در پارسی میانه بدین ریخت بوده: اَنآهوگ anāhōg که مرکب است از پیشوند نفی ساز اَن و واژه ی آهو که معنای عیب، ایراد و نقص می دهد و با آهو ی ج ...
خدمت اقای ژاسب عرض شود که در پارسی میانه اورون بمعنای �اینجا، به اینجا� بوده، که بخش دوم ان یعنی رون بمعنای �سوی، طرف، جهت� است چنانکه بیرون یعنی �جه ...
در پارسی میانه به ورودی آدین می گفته اند که واژه ی آدینه بمعنای جمعه از ان و پسوند ه تشکیل شده است. به نظر بنده بهتر است ما از واژگان پارسی میانه برا ...
در پارسی میانه به ورودی آدین می گفته اند که واژه ی آدینه بمعنای جنعه از ان و پسوند ه ترکیب شده است. به نظر بنده بهتر است ما از واژگان پارسی میانه برا ...
در پارسی میانه به ورودی آدین می گفته اند که واژه ی آدینه بمعنای جنعه از ان و پسوند ه ترکیب شده است. به نظر بنده بهتر است ما از واژگان پارسی میانه برا ...
اوام در پارسی میانه بمعنای زمانه، روزگار، دوران، فصل، دوره بکار می رفته است و در متون پارسی میانه و لغت نامه ها پیداست و همچنین به زبان عربی وام داده ...
زَستن در پارسی میانه معنای درخواست کردن و طلب کردن می داده و بن کنونی ان در لغت نامه ها به ریخت های زای و زَی امده است.
دوستان بوزش که بن کنونی کار واژه ی بُختن است در اصل همان پوزش است که معنای عذر و معذرت میدهد، همانگونه که فرگشت اوایی باعث دگرگون گشتن واج پ به ف یا ...
بنده با نظر اقای محسن نقدی موافق هستم اما تنها با ان بخشی که واژه ی 'چمه' را به عنوان جایگزینی برای واژگان 'باعثِ، سببِ، موجبِ' در ان پیشنهاد می کند. ...
همانگونه که دوستان اشاره کردند معنای سپزگی در اصل تهمت و افترا است و اینچنین در لفت نامه ی مختصر پهلوی د. ن. مکنزی امده است. گویا در لغت نامه ی دهخدا ...
به اطلاعاتی که دوستان اینجا نوشته اند بیفزایم که در پارسی میانه �پیم� pēm که بمعنای شیر است با یاء مجهول تلفظ می شود ولی � پیم�pīm با یاء معروف معنای ...
در پارسی میانه بازسار بمعنای یاغی، نافرمان، سرکش، و شورشگر بکار می رفته است. بازساری بمعنای یاغیگری، نافرمانی، سرکشی یا شورشگری بوده که مرکب است از پ ...
گویا اغای رحیم دهخدا باز هم به نادرستی نمونه ای برای این مدخل نوشته است. این مدخل برای پسوند - گین / - آگین است ولی ایشان به فهرست نمونگان واژگان رنگ ...
سوهیدن بمعنای احساس کردن با سَهیدن بمعنای به نظر رسیدن اشتباه نشود.
در پارسی میانه کارفرمان بمعنای مدیر بوده و کارفرمانی کردن بمعنای مدیریت کردن بوده است